طليعه
سامرا، سراي صميميت، صفا و سرزمين خاطره ها است، شهري كه در آسمان غم گرفته ي خويش، سه آفتاب ناب را در يك افق و در يك كهكشان بي نظير جاي داده است.
در فضل سامرا، همين بس كه مشهد عسكريين و مهد هدايت و مشرق آفتاب اميد و انتظار است، آفتابي كه در عين غيبت و غربت، غروب ناپذير و خاموش نشدني است.
آفتاب سامرا - نزديك به نيم قرن - چشمش به اين روشن بود كه بيش از او و پيشتر از او، سه آفتاب ناب و سه خورشيد خدايي، هر روز پيش از طلوع، روز و روزگاران را روشني بخش و حيات آفرين بودند.
قريب به نيم قرن، در پرتو سه حجت خدا و رهبر معصوم (حضرت امام هادي و امام حسن عسكري و امام مهدي عليهم السلام) هر چه نور و روشنايي بود از سامرا سرچشمه مي گرفت، تو گويي خورشيد نيز به آستان مقدس سامرا مي ساييد و از آنجا كسب فيض و نور
[ صفحه 12]
مي كرد و از آسمان سامرا به جهان هستي مي تابيد.
و نيز در سامرا آخرين آفتاب ناب، از آسمان نبوت و امامت، درخشيدن آغازيد و با ميلادي بس مبارك، تاريخ را تولدي تازه و اسلام و انسانيت را ولادتي دوباره و جاودانه بخشيد.
حال پيش از حديث حرم و صحبت از سامرا تذكر چند نكته، مفيد به نظر مي رسد:
1 - در اين دفتر سعي شده است تا حد توفيق، تاريخ تشيع در سامرا نشان داده شود و جز حديث حبيب و روايت يار حرفي ديگر گفته نشود و ذكر اغيار را به ديگران واگذارد، چرا كه آن به تنهايي خود دايره اي بس بزرگ است كه در مجال اندك اين مقال نمي گنجد.
2 - در نقل قولها، از آوردن عين عبارت ديگران و كليشه كردن كلمات از كتابهاي مورد استناد، اجتناب شده است، مگر اينكه آن سخن لطفي و آن حرف حسني داشته باشند و صد البته نه چنانكه اين كار، انكار را موجب و ابهام را باعث شود.
«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله اجمعين» .
محمد صحتي سردرودي
قم - 73/7/15
[ صفحه 13]