بازگشت

امام حسن عسكري


ساعت تاريخ، درست روز دهم ماه ربيع الثاني، از سال 232 ق [1] را نشان مي داد كه سرزمين سامرا [2] مطاف ملائك و گلگشت فرشتگان گشت؛ چرا كه يازدهمين اختر هميشه فروزان آسمان عدالت و امامت، از فلق فضيلت و كمال، طلوع كرد و با تولد مقدسش تقوا و تكامل را جاني تازه و دانش و ديانت را حياتي دوباره بخشيد.

با ميلاد مبارك پدر امام مهدي (عج) سامرا عرش عشق و ناحيه ي نور گشته بود، ناحيه ي نوري كه بعدها با تولد منجي تاريخ، حضرت بقية الله، ناحيه مقدسه» نام گرفت.

از امام عسكري عليه السلام در تاريخ با القاب و اسمهايي نام برده شده كه هر يك مي تواند مفسر جلوه اي از آن جمال الهي و كمال مصطفوي باشد، لقب هايي چون:



[ صفحه 24]



تقي، زكي، خالص، خاص، هادي، صامت، سراج، عسكري و....

به آن حضرت و پدرش امام علي النقي، به احترام جد بزرگوارشان امام علي بن موسي الرضا عليه السلام ابن الرضا نيز مي گفتند، چنان كه به خاطر پسرش امام مهدي (عج) ابو محمد نيز مي گويند.

از آن جايي كه در شهر سامرا محله اي بود كه در آن سپاهيان و نظاميان سكونت داشتند و درست به همين جهت به آن محله، محله عسكر مي گفتند و نيز از آن جايي كه امام عليه السلام در محله اسكان داده شده بود، به امام يازدهم، عسكري مي گويند، چنانكه به امام هادي هم به همين جهت عسكري مي گويند و «عسكريين» كنايه از آن دو بزرگوار است.

اسم پاك مادر آن حضرت را كه زني جليل القدر و عظيم المنزله و از تباري تابناك و بزرگ بود، «سليل» ، «سوسن» ، «حديثه» ، «حريبه» و... نوشته اند. [3] .

امام عليه السلام با آنكه عمري كوتاه داشت اما چنان چهره ي درخشان و تاباني را دارا بود كه همگان به ويژه انديشمندان و دانشمندان را شيفته ي كمال بي مثال خويش كرده بود.

با وجود اينكه در ظاهر جواني بيش نمي نمود ولي پيران پارسا و كاركشتگان وادي دانش و تحقيق،



[ صفحه 25]



در پيش حضرتش چون طفل ابجد خواني زانوي ادب بر زمين مي زدند، باشد كه بتوانند از اقيانوس دانش و بينش آن حضرت، پياله اي پر كنند و دل تشنه ي خويش را با آن سيراب سازند.

برخلاف خواست زراندوزان و زورمداران حكام عباسي كه به هيچ وجه تابش مهر فروزان فضيلت و امامت را تاب نمي آوردند و وجود سراسر خير و بركت امام عليه السلام را براي سلطه ي سياه و ننگينشان، آذرخشي خشمگين و بنيان كن مي دانستند و حاضر بودند براي خاموش كردن آن نور خدا، دست به هر جنايتي بزنند، اما باز آنچه كه بيش از همه، جلوه گري داشت، جمال جميل امام ابوالمهدي عليه السلام بود كه سينه هاي صاف و سينايي را تسخير و تنوير مي كرد.

بينادلان از نهان خانه ي خويشتن خويش راهي از نور را به حريم حق حضرت امام حسن عسكري عليه السلام متصل مي ديدند و دلهاي پاك و مستعد خود را در اسارت جذبه ي جمال عسكري عليه السلام شيفته و با كمال مي ديدند، اسارتي كه تمام آزادگان جهان، در حسرت آن، شب و روز مي سوزند و حرف حال و سرود دلشان اين كه:

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند

آيا شود كه گوشه ي چشمي به ما كنند

خيل خروشاني از خردمندان و انديشمندان، شرف شاگردي آن حضرت را داشته اند يا لااقل در آن



[ صفحه 26]



ساحل هميشه سبز صداقت، لحظه اي را براي رفع تشنگي خود، درنگ كرده و از آن چشمه ي جوشان دانش و بينايي، لبي تر كرده و طعم آب حيات را چشيده اند.

محقق معاصر آقاي عزيز الله عطاردي (دام ظله) در كتاب شريف مسند الامام العسكري، نام 149 بزرگوار، از آن بزرگاني كه خوشه اي از آن خرمن خالص عسكري عليه السلام را با پلك پاك ديده ي دانش، چيده و سخني از سخنان حيات بخش مولا را روايت كرده اند را آورده است. [4] .

تأليفات چندي نيز به حضرت امام حسن عسكري عليه السلام منسوب است كه از آن جمله تفسير قرآن بسيار معروف مي باشد، ديگر از آثار آن حضرت، نامه اي است كه به اسحاق بن اسماعيل نيشابوري نوشته است و نيز رساله ي المنقبه در احكام حلال و حرام است كه به آن حضرت منسوب است و همچنين حكمت ها و پند و اندرز ها و كلمات قصاري كه در كتابها پراكنده است.

امام عليه السلام بيشتر عمرش را كه از اول تا آخر نور، و احياي حريت و عدالت بود، در شهر سامرا سپري



[ صفحه 27]



فرمود و پس از آنكه 28 و 29 بهار از عمر تاريخ را معناي حيات و نور نجات بخشيد، به آرزوي خود كه چيزي جز به سر كشيدن شربت شيرين شهادت، و لقاء الله نبود، رسيد و با ورود خويش به عالم ملكوت، عرشيان را مديون لطف و كرم خود كرد و سخن معروف امام صادق عليه السلام كه مي فرمود:

«و الله ما منا الا مقتول شهيد» ، [5] بار ديگر تحقق يافت.

امام عسكري عليه السلام پس از آنكه عمري را در زندانها ي مختلف محبوس بود، با دسيسه ي معتمد عباسي يكي از خلفاي بني عباس، مسموم و شهيد شد و در خانه خود در جوار مرقد مقدس پدرش امام هادي عليه السلام، در شهر سامرا مدفون گرديد و خاك سامرا پس از آنكه آفتاب هدايت را در آغوش خويش گرفته بود، خورشيد اخلاص و صداقت را نيز به روي ديده نشاند.

آن روز - روز هشتم ربيع الاول سال 260 ق - سامرا غرق در ماتم و غم بود و شاهد فرشتگان آسماني، كه فوج فوج به خانه امام عليه السلام فرود مي آمدند.

آن روز كه عرشيان براي استقبال حضرتش، خاك را بر افلاك ترجيح داده و به سوي سامرا شتافته بودند، تو گويي در و ديوار سامرا نيز با تمام وجود و با كمال افتخار، التماس مي كرد كه:



[ صفحه 28]



رواق منتظر چشم من آشيانه ي توست

كرم نما و فرود آ كه خانه خانه ي توست

دلت به وصل گل، اي بلبل صبا خوش باد

كه در چمن همه گلبانگ عاشقانه ي توست

به تن مقصرم از دولت ملازمتت

ولي خلاصه ي جان، خاك آستانه ي توست


پاورقي

[1] مسار الشيعه، شيخ مفيد، ص 66.

[2] محل تولد امام عسكري عليه السلام را با اختلاف مدينه يا سامرا نوشته اند، بنگريد: حياة الامام العسكري، باقر شريف القرشي، ص 18 به نقل از جواهر الاحكام، كتاب حج.

[3] حياة الامام العسكري، ص 18.

[4] خطيب شهير و نويسنده نامور و صميمي مرحوم سيد محمدكاظم قزويني در كتاب خويش، «الامام الحسن العسكري عليه السلام من المهد الي اللحد» 263 راوي را با عنوان راويان و ياران امام عسكري عليه السلام نام برده است.

[5] بحار الانوار، ج 27، ص 209؛ به خدا قسم كسي از ما اهل بيت عليهم السلام نيست مگر اينكه كشته و شهيد مي شود.