بازگشت

تفسير قوله تعالي: (و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم)


[20] -13- المسعودي: و حدثنا الحميري، عن أبي جعفر العامري، عن علان بن حمويه الكلابي، عن محمد بن الحسن النخعي، قال:

قال لي أبوهاشم: كنت عند أبي محمد عليه السلام، فسأله محمد بن صالح الأرمني عن قوله الله تعالي:

(و إذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم و أشهدهم علي أنفسهم ألست بربكم قالوا بلي شهدنا) [1] .

فقال أبومحمد عليه السلام: ثبتت المعرفة و نسوا الموقف، و سيذكرونه، و لولا ذلك لم يدر أحد من خالقه، و لا من رازقه.

قال أبوهاشم: فجعلت أتعجب في نفسي من عظيم ما أعطي إلي أوليائه، فأقبل أبومحمد عليه السلام فقال: ألا ما أعجب، أعجبت منه يا أباهاشم! ما ظنك بقوم من عرفهم عرف الله، و من أنكرهم أنكر الله، و لا مؤمن الا و هو مؤمن، لهم مصدق، و بمعرفتهم موقن. [2] .

تفسير آيه ي (و إذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم)

[20] -13- مسعودي با سند خويش از ابوهاشم نقل مي كند كه گفت:

نزد امام حسن عسكري عليه السلام بودم، محمد بن صالح ارمني از اين آيه پرسيد: «و به يادآر زماني را كه خداوند از فرزندان آدم، از پشت آنان ذريه ي ايشان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت كه: آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: چرا، گواهي داديم.»

امام عسكري عليه السلام فرمود: شناخت ثابت شد و آن جايگاه را فراموش كردند و به زودي به ياد خواهند آورد و اگر اين نبود، كسي نمي دانست كه آفريدگارش كيست و نه آن كه روزي دهنده اش كيست؟

ابوهاشم گويد: پيش خودم از علومي كه خداوند به اولياي خود داده است، در حال شگفتي بودم كه امام عسكري عليه السلام رو به من كرد و فرمود: هلا، چه شگفت است، آيا از اين تعجب كردي اي ابوهاشم؟ چه گمان داري درباره ي گروهي كه هر كه آنان را بشناسد، خدا را شناخته و هر كه انكارشان كند خدا را انكار كرده است، هيچ مؤمني نيست مگر آن كه به آنان ايمان و تصديق داشته باشد و به شناخت آنان يقين داشته باشد.


پاورقي

[1] الأعراف 7 / 172.

[2] اثبات الوصية: 241، الثاقب المناقب: 567 ح 508، كشف الغمة 2: 419، بحارالأنوار 5: 260 ح 67، مدينة المعاجز 7: 635 ح 2620.