بازگشت

تفسير حديث صعب مستصعب


[38] -10 - الصدوق رحمة الله: أبي رحمه الله، قال: حدثنا أحمد بن ادريس، عن الحسين بن عبدالله، عن محمد بن عيسي بن عبيد، عن بعض أهل المدائن، قال:

كتبت إلي أبي محمد عليه السلام: روي لنا عن آبائكم عليهم السلام أن حديثكم صعب مستصعب، لا يحتمله ملك مقرب، و لا نبي مرسل، و لا مؤمن امتحن الله قلبه للايمان.

قال: فجاءه الجواب: انما معناه أن الملك لا يحتمله في جوفه حتي يخرجه إلي ملك مثله، و لا يحتمله نبي حتي يخرجه إلي نبي مثله، و لا يحتمله مؤمن حتي يخرجه إلي مؤمن مثله، انما معناه أن لا يحتمله في قلبه من حلاوة ما هو في صدره حتي يخرجه إلي غيره. [1] .

[38] -10- صدوق: با سند خويش از محمد بن عيسي از بعضي از اهل مدائن مي نويسد:

به امام عسكري عليه السلام نوشتم: از پدران شما روايت شده كه حديث شما دشوار و سنگين است (صعب مستصعب) و آن را نه فرشته ي مقرب تحمل مي كند، نه پيامبر فرستاده شده و نه مؤمني كه خداوند دل او را براي ايمان آزموده است.

گويد چنين جواب آمد:

معناي آن اين است كه فرشته آن را تحمل نمي كند كه در دل خود نگه دارد، تا آن كه آن را به فرشته اي مثل خود بازگويد و پيامبري نمي تواند آن را تحمل كند تا آن كه به پيامبري مثل خود منتقل كند و مؤمني آن را تحمل نمي كند تا آن را به مؤمني مثل خود برساند. معنايش آن است كه آنچه در سينه ي اوست، از بس شيرين است، نمي تواند آن را در دل خود نگه دارد تا آن كه به ديگري بگويد.


پاورقي

[1] معاني الأخبار: 188 ح 1، وسائل الشيعة 18: 66 ح 33285.