بازگشت

علامات الشيعة (نشانه هاي شيعه)


[174] -1- الطوسي: روي عن أبي محمد الحسن العسكري عليه السلام أنه قال:

علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسين، و زيارة الأربعين، و التختم في اليمين، و تعفير الجبين، و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم. [1] .

[174] -1- شيخ طوسي گويد: از امام حسن عسكري عليه السلام روايت شده است كه فرمود:

نشانه هاي مؤمن پنج چيز است: نماز پنجاه ركعت، زيارت اربعين، انگشتر كردن به سمت راست، سجده بر خاك كردن و «بسم الله الرحمن الرحيم» را بلند گفتن.

[175] -2- الطبرسي: باسناده عن الحسن العسكري عليه السلام أنه قال:

أعرف الناس بحقوق اخوانه و أشدهم قضاء لها أعظمهم عندالله شأنا، و من تواضع في الدنيا لاخوانه فهو عندالله من الصديقين و من شيعة علي بن أبي طالب عليه السلام حقا.

و لقد ورد علي أميرالمؤمنين عليه السلام أخوان له مؤمنان أب و ابن، فقام اليهما، و أكرمهما و أجلسهما في صدر مجلسه، و جلس بين أيديهما.

ثم أمر بطعام فأحضر فأكلا منه، ثم جاء قنبر بطست و ابريق خشب و منديل لييبس و جاء ليصب علي يد الرجل ماءا، فوثب أميرالمؤمنين عليه السلام فأخذ الابريق ليصب علي يد الرجل فتمرغ الرجل في التراب و قال: يا أميرالمؤمنين! الله يراني، و أنت تصب علي يدي؟!

قال: اقعد و اغسل يدك، فان الله عزوجل يراك و أخوك الذي لا يتميز منك، و لا يتفضل عليك يخدمك، يريد بذلك خدمة في الجنة مثل عشرة أضعاف عدد أهل الدنيا، و علي حسب ذلك في ممالكه فيها، فقعد الرجل.

فقال له علي عليه السلام: أقسمت عليك بعظيم حقي الذي عرفته و بجلته. و تواضعك لله بأن ندبني لما شرفك به من خدمتي لك، لما غسلت[يدك]مطمئنا كما كنت تغسل لو كان الصاب عليك قنبرا،

ففعل الرجل، فلما فرغ ناول الابريق محمد بن الحنفية و قال: يا بني! لو كان هذا الابن حضرني دون أبيه لصببت علي يده، ولكن الله يأبي أن يسوي بين ابن و أبيه إذا جمعهما مكان، لكن قد صب الأب علي الأب. فليصب الابن علي الابن، فصب محمد بن الحنفية علي الابن.

ثم قال الحسن العسكري عليه السلام: فمن اتبع عليا عليه السلام علي ذلك فهو الشيعي حقا. [2] .

[175] -2- طبرسي با سند خود از امام حسن عسكري عليه السلام روايت مي كند كه فرمود:

هر كس به حقوق برادرانش آشناتر و در راه اداي آنها كوشاتر باشد، جايگاهش نزد خداوند، بزرگ تر است و هر كه در دنيا براي برادرانش فروتني كند، نزد خداوند از صديقين و از پيروان حقيقي علي بن ابي طالب عليه السلام به شمار مي رود.

دو نفر از برادران ديني، يكي پدر و ديگري پسر، به خدمت اميرمؤمنان عليه السلام رسيدند. حضرت به احترام آنان برخاست، احترام كرد و آن دو را در بالاي مجلس خود نشاند و خود ميان آن دو نشست.

سپس دستور داد غذا آوردند، آن دو از آن خوردند. سپس قنبر، لگن و آفتابه ي چوبي و حوله براي خشك كردن آورد و آمد كه به دست آن مرد آب بريزد، حضرت علي عليه السلام برخاست و آفتابه را گرفت تا به دست آن مرد آب بريزد. وي خود را به خاك افكند و گفت: يا اميرمؤمنان! خدا مرا مي بيند در حالي كه مي خواهي آب بر دستان من بريزي؟

فرمود: بنشين و دستانت را بشوي، خداي متعال تو را و برادر تو را مي بيند كه با تو فرقي ندارد و بر تو برتري نمي جويد، تو را خدمت مي كند و مي خواهد ده برابر شمار مردم دنيا در بهشت خدمتكار داشته باشد و به همين تعداد شما در مملوك هاي خود در آن. آن مرد نشست.

علي عليه السلام به او فرمود: تو را به خدا قسم مي دهم، به آن حق بزرگ من كه آن را شناخته اي و بزرگ داشته اي و به فروتني ات براي خدا به اين كه مرا بر اين كار فراخوانده و تو را اين شرافت بخشيده كه من به تو خدمت كنم، دستت را با آرامش بشوي، همان گونه كه اگر قنبر آب مي ريخت، مي شستي آن مرد چنان كرد. چون از شستن فراغت يافت، حضرت علي عليه السلام آفتابه را به محمد بن حنفيه داد و فرمود: پسرم، اگر اين پسر تنها و بدون پدرش پيش من آمده بود، آب به دستانش مي ريختم، ولي خداوند نمي خواهد كه وقتي پدر و پسر باهم اند، يكسان باشند، ليكن پدر به دست پدر آب ريخت، پسر هم به دست پسر آب بريزد.

محمد بن حنفيه آب به دست پسر ريخت.

سپس امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: هر كس در اين مورد پيرو علي عليه السلام باشد، او شيعه ي راستين است.


پاورقي

[1] تهذيب الأحكام 6: 52 ح 122، المصباح المتهجد: 787، اقبال الأعمال 3: 100، مثير الأحزان: 2، وسائل الشيعة 3: 42 ح 4499، بحارالأنوار 85: 75 ح 7 و 98: 348 ح 1.

[2] الاحتجاج 2: 517 ح 340، التفسير المنسوب إلي الامام العسكري عليه السلام: 325 ح 173 بتفاوت يسير، بحارالأنوار 41: 55 ح 5 و 75: 117 ح 1، حلية الأبرار 1: 367، مستدرك الوسائل 11: 295 ح 13076 مع اختصار و 16: 327 ح 20048.