بازگشت

نصبه ابراهيم بن عبده بالوكالة (نصب ابراهيم بن عبده به وكالت)


[180] -7- الطوسي: قال أبوعمرو:

حكي بعض الثقات، أن أبامحمد صلوات الله عليه كتب إلي ابراهيم بن عبده: و كتابي الذي ورد علي ابراهيم بن عبده بتوكيلي اياه لقبض حقوقي من موالينا هناك، نعم، هو كتابي بخطي اليه، أعني ابراهيم بن عبده، لهم ببلدهم حقا غير باطل، فليتقوا الله حق تقاته، و ليخرجوا من حقوقي و ليدفعوها اليه، فقد جوزت له ما يعمل به فيها، وفقه الله و من عليه بالسلامة من التقصير برحمته.

و من كتاب له عليه السلام إلي عبدالله بن حمدويه البيهقي: و بعد فقد نصبت لكم ابراهيم بن عبده ليدفع النواحي و أهل ناحيتك حقوقي الواجبة عليكم اليه، و جعلته ثقتي و أميني عند مواليي هناك، فليتقوا الله و ليراقبوا و ليؤدوا الحقوق، فليس لهم عذر في ترك ذلك و لا تأخيره، و لا أشقاهم الله بعصيان أوليائه، و رحمهم الله و اياك معهم برحمتي لهم، ان الله واسع كريم. [1] .

[180] -7- شيخ طوسي از ابوعمرو نقل مي كند:

برخي از افراد موثق نقل كرده اند كه حضرت امام عسكري عليه السلام به ابراهيم بن عبده چنين نوشت:

و نامه ي من كه به ابراهيم بن عبده رسيد، با اين مضمون كه او را وكيل خودم در دريافت حقوق خودم از شيعيان مان در آنجا قرار داده ام، آري آن نامه ي من و به خط من براي اوست، يعني ابراهيم بن عبده. آنان در شهرشان حقي دارند كه باطل نيست، پس به نحو شايسته پروا پيشه كنند و حقوق مرا جدا كنند و به او بپردازند، او را مجاز كرده ام كه در آن ها آن گونه كه مي خواهد عمل كند. خداوند او را موفق بدارد و با رحمت خويش بر او منت نهند تا از كوتاهي سالم بماند.

و از نامه ي آن حضرت به عبدالله بن حمدويه ي بيهقي است: و بعد، ابراهيم بن عبده را براي شما تعيين كردم تا مردم آن نواحي و ناحيه ي تو حقوق واجب من بر شما را به او بپردازند. او را فرد مورد اطمينان و امين خودم نزد دوستانم در آنجا قرار دادم. پس تقواي الهي پيشه كنند و مراقب باشند و حقوق را بپردازند، در ترك اين و تأخير پرداخت، عذري ندارند. خدا نكند كه با نافرماني از اولياي الهي نگون بخت شوند. خداوند آنان و تو را همراه آنان رحمت كند، به سبب رحمت من بر آنان، همانا خداوند وسعت بخش و بزرگوار است.


پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال 2: 848 ح 1089.