بازگشت

التمتع بالزانية (متعه كردن زن زناكار)


[251] -55- الاربلي: قال[الحسن بن ظريف]:

كتبت إلي أبي محمد عليه السلام و قد تركت التمتع منذ ثلاثين سنة و قد نشطت لذلك، و كان في الحي امرأة وصفت لي بالجمال، فمال قلبي اليها، و كانت عاهرا لا تمنع يد لامس فكرهتها، ثم قلت: قد قال: تمتع بالفاجرة فانك تخرجها من حرام إلي حلال، فكتبت إلي أبي محمد أشاوره في المتعة، و قلت: أيجوز بعد هذه السنين أن أتمتع؟

فكتب عليه السلام: انما تحيي سنة و تميت بدعة فلا بأس، و اياك و جارتك المعروفة بالعهر و ان حدثتك نفسك أن آبائي، قالوا: تمتع بالفاجرة فانك تخرجها من حرام إلي حلال، فهذه امرأة معروفة بالهتك و هي جارة، و أخاف عليك استفاضة الخبر فيها.

فتركتها و لم أتمتع بها و تمتع بها شاذان بن سعد رجل من اخواننا و جيراننا، فاشتهر بها حتي علا أمره و صار إلي السلطان و أغرم بسببها مالا نفيسا، و أعاذني الله من ذلك ببركة سيدي. [1] .

[251] -55- اربلي از ابن ظريف نقل مي كند:

نامه اي به امام حسن عسكري عليه السلام نوشتم. در حالي كه سي سال بود كه متعه نكرده بودم و براي آن نشاطي يافته بودم.

در قبيله ي ما زني بود كه به زيبايي مشهور بود. دلم هواي او را كرد. ليكن او بدكاره بود و از ارتباط با بيگانه حذر نمي كرد، از اين رو متعه كردنش را خوش نمي داشتم. پيش خود گفتم: در حديث آمده كه بدكاره را متعه كن، كه با اين كار، او را از حرام به حلال مي آوري.

نامه به امام حسن عسكري عليه السلام نوشتم و درباره ي متعه ي او مشورت كردم و گفتم: آيا پس از اين همه سال، جايز است كه متعه كنم؟

حضرت نوشت: سنتي را زنده مي كني و بدعتي را مي ميراني؛ اشكالي ندارد، اما از آن زن بدكاره كه معروف است بپرهيز و اگر بر دلت مي گذرد كه پدران من فرموده اند: زن بدكاره را متعه كن كه او را از حرام به حلال مي آوري، بدان كه اين زن كه به هتك و بي حرمتي معروف است و كنيز است، مي ترسم خبر آن درباره ي تو پخش شود و مايه ي بي آبرويي تو شود.

متعه آن زن را ترك كردم، شاذان بن سعد كه مردي از برادران و همسايگان ما بود، او را متعه كرد و خبرش مشهور شد و كار آن بالا گرفت؛ تا آن كه خبر به خليفه رسيد و او به خاطر آن غرامت سنگيني پرداخت كرد. و خداوند مرا به بركت سرورم از آن رسوايي و زيان حفظ كرد.


پاورقي

[1] كشف الغمة 2: 423، وسائل الشيعة 14: 455 ح 26441، بحارالأنوار 50: 291 و 103: 319 ح 44.