[256] -60- المسعودي: حدثني الثقة من اخواننا عن ابراهيم بن ادريس قال: وجه إلي مولاي أبومحمد عليه السلام بكبشين و قال: عقهما عن ابني فلان، و كل و أطعم اخوانك.

ففعلت، ثم لقيته بعد ذلك، فقال: ان المولود الذي ولد مات، ثم وجه إلي بكبشين بعد ذلك و كتب الي: بسم الله الرحمن الرحيم، عق هذين الكبشين عن مولاك، و كل هناك الله، و أطعم اخوانك.

ففعلت و لقيته بعد ذلك فما ذكر لي شيئا. [1] .

[256] -60- مسعودي نقل مي كند: برادراني مطمئن از ابراهيم بن ادريس برايم چنين نقل كردند كه وي گفت:

مولايم امام عسكري عليه السلام دو قوچ پيش من فرستاد و فرمود: اين ها را از طرف پسرم فلاني عقيقه كن، خودت از گوشت آن بخور و به برادرانت هم بخوران.

من چنان كردم. پس از آن، حضرت را ملاقات كردم. فرمود: فرزندي كه به دنيا آمده بود، درگذشت. سپس دو قوچ ديگر نزد من فرستاد و برايم نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم. اين دو گوسفند را از طرف مولاي خودت عقيقه كن و خودت بخور، خدا گوارايت كند و به برادرانت هم بخوران.

چنان كردم و پس از آن حضرت را ديدار كردم، چيزي به من نفرمود.

[257] -61- الحضيني: عن الحسن بن محمد بن جمهور، عن البشار بن ابراهيم بن ادريس صاحب نفقة محمد عليه السلام أنه قال: وجه إلي مولاي أبومحمد عليه السلام كبشين، و قال: اعقرهما عن أبي الحسن عليه السلام، و وكل و أطعم اخوانك.

ففعلت، ثم لقيته بعد ذلك فقال: المولود الذي ولد لي مات، ثم وجه لي بأربعة أكبشة، و كتب الي: بسم الله الرحمن الرحيم، اعقر[عق]هذه الأربعة الأكبشة عن مولاك[ابني محمد المهدي] وكل - هناك الله[و أطعم من وجدت من شيعتنا].

ففعلت و لقيته بعد ذلك، فقال لي: انما أستر[استأثر]الله بابني الحسن و موسي لولده[لولادة]محمد مهدي هذه الأمة و الفرج الأعظم. [2] .

[257] -61- حضيني: با سند خود از بشار پسر ابراهيم بن ادريس صاحب خرج امام زمان عليه السلام نقل مي كند كه: مولايم امام حسن عسكري عليه السلام دو قوچ پيش من فرستاد و فرمود: اين دو را از طرف امام هادي عليه السلام ذبح كن، خودت بخور و به برادرانت هم بخوران.

من چنان كردم. سپس آن حضرت را پس از آن ديدار كردم، فرمود: فرزندي كه برايم به دنيا آمده بود، درگذشت. سپس چهار گوسفند ديگر پيش من فرستاد و نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم. اين چهار گوسفند را از طرف مولاي خودت (پسرم محمد مهدي) عقيقه كن و خود بخور، گوارايت باد[و به هر كس از شيعيان ما كه يافتي بخوران].

من چنان كردم، او را پس از آن ديدار كردم، به من فرمود: خداوند پوشيده داشت[يا: برگزيد و فديه و پيش مرگ قرار داد] [3] به دو پسرم حسن و موسي، براي تولد محمد، مهدي اين امت و فرج بزرگ تر.