بازگشت

التوسل إلي الحسين (توسل به امام حسين)


[346] -13- المجلسي:[كتاب العتيق الغروي]يروي عن عبدالله بن جعفر الحميري قال:

كنت عند مولاي أبي محمد الحسين بن علي العسكري صلوات الله عليه إذ وردت إليه رقعة من الحبس من بعض مواليه يذكر فيها ثقل الحديد و سوء الحال و تحامل السلطان و كتب اليه: يا عبدالله ان الله عزوجل يمتحن عباده ليختبر صبرهم فيثيبهم علي ذلك ثواب الصالحين فعليك بالصبر و اكتب إلي الله عزوجل رقعة و أنفذها إلي مشد الحسين بن علي صلوات الله عليه و ارفعها عنده إلي الله عزوجل و ادفعها حيث لا يراك أحد و اكتب في الرقعة:

الي الله الملك الديان المتحنن المنان ذي الجلال و الاكرام و ذي المنن العظام و الأيادي الجسام و عالم الخفيات و مجيب الدعوات و راحم العبرات الذي لا تشغله اللغات و لا تحيره الأصوات و لا تأخذه السنات من عبده الذليل البائس الفقير المسكين الضعيف المستجير.

اللهم أنت السلام و منك السلام و اليك يرجع السلام تباركت و تعاليت يا ذاالجلال و اكرام و المنن العظام و الأياذي الجسام الهي مسني و أهلي الضر و أنت أرحم الراحمين و أرأف الأرأفين و أجود الأجودين و أحكم الحاكمين و أعدل الفاصلين.

اللهم اني قصدت بابك و نزلت بفنائك و اعتصمت بحبلك و اشتغثت بك و استجرت بك يا غياث المستغيثين أغثني يا جار المستجيرين أجرني يا اله العالمين خذ بيدي انه قد علا الجبابرة في أرضك و ظهروا في بلادك و اتخذوا أهل دينك خولا واستأثروا بفي ء المسلمين و منعوا ذوي الحقوق حقوقهم التي جعلتها لهم و صرفوها في الملاهي و المعازف واستصغروا آلاءك و كذبوا أولياءك و تسلطوا بجبريتهم ليعزوا من أذللت و يذلوا من أعززت و احتجبوا عمن يسألهم حاجة أو من ينتجع منهم فائدة و أنت مولاي سامع كل دعوة و راحم كل عبرة و مقيل كل عثرة سامع كل نجوي و موضع كل شكوي لا يخفي عليك ما في السماوات العلي و الأرضين السفلي و ما بينهما و ما تحت الثري.

اللهم اني عبدك ابن أمتك ذليل بين بريتك مسرع إلي رحمتك راج لثوابك اللهم ان كل من أتيته فعليك يدلني و اليك يرشدني و فيما عندك يرغبني مولاي و قد أتيتك راجيا سيدي و قد قصدتك مؤملا يا خير مأمول و يا أكرم مقصود صل علي محمد و علي آل محمد و لا تخيب أملي و لا تقطع رجائي والستجب دعائي و ارحم تضرعي يا غياث المستغيثين أغثني يا جار المستجيرين أجرني يا اله العالمين خذ بيدي أنقذني و استنقذني و وفقني واكفني اللهم اني قصدتك بأمل فسيح و أملتك برجاء منبسط فلا تخيب أملي و لا تقطع رجائي.

اللهم انه لا يخيب منك سائل و لا ينقصك نائل يا رباه يا سيداه يا مولاه يا عماداه يا كهفاه يا حصناه يا حرزاه يا لجئاه، اللهم اياك أملت يا سيدي و لك أسلمت مولاي و لبابك قرعت فصل علي محمد و آل محمد و لا تردني بالخيبة محزونا و اجعلني ممن تفضلت عليه باحسانك و أنعمت عليه بتفضلك وجدت عليه بنعمتك و أسبغت عليه آلاءك.

اللهم أنت غياثي و عمادي و أنت عصمتي و رجائي، مالي أمل سواك و لا رجاء غيرك، اللهم فصل علي محمد و آل محمد و جد علي بفضلك وامنن علي باحسانك و افعل بي ما أنت أهله و لا تفعل بي ما أنا أهله يا أهل التقوي و أهل المغفرة و أنت خير لي من أبي و أمي و من الخلق أجمعين اللهم ان هذه قصتي اليك لا إلي المخلوقين و مسألتي لك إذ كنت خير مسئول و أعز مأمول.

اللهم صل علي محمد و آل محمد و تعطف علي باحسانك و من علي بعفوك و عافيتك و حصن ديني بالغني و احرز أمانتي بالكفاية و اشغل قلبي بطاعتك و لساني بذكرك و جوارحي بما يقربني منك.

اللهم ارزقني قلبا خاشعا و لسانا ذاكرا و طرفا غاضا و يقينا صحيحا حتي لا أحب تعجيل ما أخرت و لا تقديم ما أجلت يا رب العالمين و يا أرحم الراحمين صل علي محمد و آل محمد و استجب دعائي و ارحم تضرعي و كف عني البلاء و لا تشمت بي الأعداء و لا حاسدا و لا تسلبني نعمة ألبستنيها و لا تكلني إلي نفسي طرفة عين أبدا يا رب العالمين و صل علي محمد النبي و آله و سلم تسليما. [1] .

[346] -13- مجلسي از كتاب العتيق الغروي از عبدالله بن جعفر حميري نقل مي كند كه گويد:

نزد سرورم امام حسن عسكري عليه السلام بودم كه نامه اي از يكي از دوستداران زنداني اش به دست او رسيد كه از سنگيني كنده و زنجير و بدي حال و فشار حكومت ياد كرده بود. حضرت براي او نوشت: اي بنده ي خدا، خداوند متعال بندگان خود را امتحان مي كند تا صبر آنان را بيازمايد و به خاطر آن پاداش صالحان را به آنان بدهد. پس شكيبا باش و نامه اي به خداي متعال بنويس و آن را به حرم حسين بن علي عليه السلام بفرست و نزد قبر آن حضرت، آن نامه را به درگاه خداوند ابراز كن و جايي آن را بيفكن كه كسي تو را نبيند و در نامه چنين بنويس:

به درگاه خداوند، فرمان رواي دادگر، بسيار نعمت دهنده ي نيكي كننده، صاحب شكوه و بزرگواري و نعمت هاي بزرگ و بخشش هاي سترگ. داناي نهان ها و اجابت كننده ي دعاها و رحمت كننده بر اشك ها، آن كه لغت و واژه ها او را سرگرم نسازد و صداها سرگردانش نكند و خواب ها او را فرا نگيرد، از سوي بنده ي خوار و بدكار و تهيدست و بينواي ناتوان و پناهجوي او.

خداوندا، سلام و ايمني تويي و سلام از توست و سلام به تو باز مي گردد، بركت آفرين و والايي، اي صاحب شكوه و بزرگواري و نعمت هاي بزرگ و احسان هاي سترگ! خدايا، مرا و خانواده ام را رنج و سختي رسيده است و تو مهربان ترين مهربانان و رئوف ترين مهرورزان و بخشنده ترين بخشندگان و برترين حاكمان و دادگرترين داوراني.

خداوندا، به درگاهت روي آورده و به آستانت آمده ام، به ريسمان تو چنگ زده، از تو مدد مي خواهم و به تو پناه آورده ام، اي فريادرس دادخواهان به فريادم برس، اي پناه پناهجويان، پناهم بده، اي معبود جهانيان دستم بگير، طغيانگران در زمين تو سر بر آورده و در آبادي هاي تو قدرت يافته اند و پيروان دين تو را به بردگي كشيده و اموال مسلمانان را به انحصار خود درآورده اند و آنان را از حقوقي كه برايشان قرار داده اي منع كرده اند و آن را در راه ابزار لهو و لعب و نوازندگي صرف كرده اند، نعمت هاي تو را ناچيز شمرده، دوستان تو را تكذيب كرده و با قدرت و غلبه ي خود سلطه يافته اند تا آن را كه تو خوار ساخته اي، عزيز بدارند و آن را كه تو عزت بخشيده اي خوار سازند و در را به روي هر كه از آنان نيازي مي طلبد، يا خير و بهره اي درخواست مي كند مي بندند و تو سرور مني، شنواي هر دعا، رحمت كننده بر هر اشك و عذرپذير هر لغزش و شنونده ي هر نجوا و جايگاه هر شكوه و شكايت، آنچه در آسمان هاي فرازين و زمين هاي فرودين و آنچه ميان اين دو و آنچه زير خاك است، بر تو پوشيده نيست.

خداوندا، من بنده ي تو و فرزند كنيز توام، ميان بندگانت خوارم، به سوي رحمتت شتابان و به پاداش تو اميدوارم. خداوندا، نزد هر كس رفتم به تو و به سوي تو راهنمايي ام كرده و به آنچه پيش توست تشويقم مي كند. سرورم! اميدوارانه به درگاهت آمده ام و آرزومندانه به سوي تو رو كرده ام، اي بهترين مايه ي اميد و اي گرامي ترين مقصود، بر محمد و بر خاندان محمد درود فرست و آرزويم را ناكام و اميدم را نااميد مكن و دعايم را بپذير و بر ناله ام رحمت آور، اي فريادرس دادخواهان به فريادم برس، و اي پناه پناهجويان پناهم بده، اي معبود جهانيان دستم بگير، نجاتم بده، رهايم كن، توفيقم بده و كفايتم كن. خداوندا، با آرزويي گسترده رو به تو كردم و با اميدي باز به تو اميد بستم، آرزويم را ناكام و اميدم را قطع مكن.

خداوندا، هيچ خواهنده اي از درگاهت نااميد نمي شود و هيچ بخششي از تو كم نمي كند. پروردگارا، سرورا، سرپرستا، تكيه گاها! اي پناه و پناهگاه من، اي نگه دارنده و پناه دهنده، خداوندا، به تو اميد بستم اي سرور من، به تو تسليم شدم اي مولاي من، در تو را كوبيده ام، پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا ناكام و غمگين برنگردان و مرا از آنان قرار بده كه با نيكي خود بر او نعمت دادي و با بخشش خود بر او احسان كردي و با نعمت خويش بر او بخشيدي و نعمت هايت را بر او فراوان ساختي.

خداوندا، تو پناه و تكيه گاه مني، تو نگه دارنده و اميد مني، جز تو آرزو و اميدي ندارم، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و با احسانت بر من بخشش كن، با نيكي ات بر من منت بگذار، با من چنان كن كه تو شايسته ي آني نه آنچه من سزاوار آنم. اي اهل تقوا و اهل آمرزش، تو از پدرم، مادرم و از همه ي مردم براي من بهتري. خدايا اين داستان من است كه به درگاه تو گفتم، نه آفريده ها و خواسته ي من از توست، اي بهترين مورد سئوال و عزيزترين مورد آرزو.

خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست و با احسان خود با من مهرورزي كن و با بخشايش و عافيت خود بر من منت بگذار و دينم را با توانگري نگه دار و امانتم را با كفايت حفظ كن و دلم را به فرمانبرداري ات و زبانم را به يادت و اعضايم را به آنچه مرا به تو نزديك مي سازد مشغول دار. خداوندا! دلي خاشع و زباني ذاكر و نگاهي بسته از حرام و يقين درست به من روزي كن، تا نخواهم آنچه را تو عقب انداخته اي جلو بيفتد، و آنچه را تو زمان برايش نهادي زودتر آيد، اي پروردگار جهانيان و اي مهربان ترين مهربانان، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و دعايم را بپذير و بر ناله ام رحمت آور و گرفتاري را از من دور بدار و مرا گرفتار ملامت دشمنان و حسودان نكن، اي پروردگار جهانيان، نعمتي را كه بر من پوشانده اي از من مگير و هرگز يك چشم به هم زدن مرا به خودم وامگذار و بر محمد پيامبر و خاندانش درود و سلامي فراوان بفرست.


پاورقي

[1] بحارالأنوار 102: 238 ح 5.