بازگشت

علل شك در امامت آن حضرت


اثبات امامت همانند اثبات نبوت نيازمند آن است كه از كسي كه ادعاي امامت يا نبوت مي كند دليل قاطعي مشاهده شود، و از اين رو خداوند پيامبران را با معجزاتي همراه ساخته تا براي نبوت آنان دليل قاطعي باشد، امامت نيز همين گونه نيازمند اثبات است، اما امامت ائمه عليهم السلام همواره با تعيين امام گذشته انجام مي گرفت و اين تعيين نمودن خود مهمترين دليل براي اثبات امامت بود، اما افراد ديگري كه به اين تعيين آگاهي نداشتند يا آن را مخدوش مي دانستند با وسايلي ائمه عليهم السلام را مورد آزمايش قرار مي دادند تا به يقين برسند، در مورد امام حسن عسكري عليه السلام اين شك در نهايت درجه بود كه مي توان دلائل زير را از علل عمده ي آن به شمار آورد:



[ صفحه 13]



1- امام هادي عليه السلام همانند پدران خويش در مدينه ساكن بود اما خليفه ي عباسي براي تحت نظر قرار دادن ايشان آن حضرت را به سامرا گسيل داشت تا زيرنظر مستقيم او باشد، از اين رو امام هادي عليه السلام حدود بيست سال، دور از ديدگاه اغلب مردم در سامرا زندگي مي كرد و ملاقات مردم با ايشان داراي محذوراتي بود، به همين جهت اكثريت شيعه از تعيين امامت در مورد ايشان آگاهي نداشتند.

2- از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام روايات بسياري صادر شده بود مبني بر اينكه دوازدهمين امام، بنيان ظلم را درهم خواهد كوبيد و عدالت را در سراسر گيتي حكمفرما خواهد نمود، از اين رو خلفاي عباسي امام هادي عليه السلام و امام عسكري عليه السلام را در مقر خلافت و زيرنظر خود مستقر ساختند تا از تولد چنين فرزندي جلوگيري نمايند، امام هادي عليه السلام كه اوضاع را چنين مشاهده فرمود براي جلوگيري از قتل امام عسكري عليه السلام از اعلام جانشيني ايشان تا آخرين سالهاي عمر خود اجتناب مي ورزيد، و در سالهاي آخر براي عده اي خاص مطلب را بيان فرمود.

اين معنا تا آن هنگامي بود كه برادر بزرگتر آن حضرت، محمد بن علي در زمان پدر بدرود حيات گفت، امام عسكري عليه السلام بسيار اظهار ناراحتي مي كرد، حاضرين از نسبت او با امام هادي عليه السلام سؤال مي كردند و از فرزند امام بودن ايشان آگاهي نداشتند، اين حالت ادامه داشت تا اينكه امام هادي عليه السلام به شهادت رسيد و مردم براي تشييع ايشان حاضر شدند در حالي كه اكثر آنان امام عسكري عليه السلام را نشناخته و به جانشيني ايشان بعد از پدرشان آگاهي نداشتند.

مسعودي نقل مي كند: بعد از شهادت امام هادي عليه السلام فرزندشان



[ صفحه 14]



داخل خانه شد در حالي كه گروهي از علويان و بني عباس و بسياري از شيعيان در آنجا حضور داشتند، اما امر جانشيني آن حضرت و وصايت ايشان جز براي موثقين اصحاب امام هادي عليه السلام روشن نبود. [1] .

البته اين امر در مورد امام صادق عليه السلام هم پيش آمد و ايشان براي حفظ جان فرزندش، جانشين خود را منصور دوانيقي و سپس حاكم مدينه معرفي كردند، و امام حسن عسكري عليه السلام نيز فرزندش را از انظار پنهان مي نمود، و اين مسأله شايد مهمترين دليل براي شك در امامت ايشان باشد.

3- علت ديگري كه مي توان براي شك در امامت ايشان برشمرد اعتقاد به امامت برادرش محمد بن علي است، بسياري از شيعيان براساس اين عقيده كه امامت در پسر بزرگ امام متجلي مي شود به امامت برادر بزرگتر آن حضرت اعتقاد پيدا كردند، تا آنجا كه در زمان حضور امام هادي عليه السلام هرگاه در مجلس حضور مي يافت براي احترامش از جا برمي خاستند و امام هادي عليه السلام آنان را از اين كار منع كرده، و به امام عسكري عليه السلام اشاره مي نمود. با اينكه محمد بن علي در زمان زندگي امام هادي عليه السلام بدرود حيات گفت بعضي از شيعيان حتي بعد از شهادت امام هادي عليه السلام بر اين عقيده ثابت قدم ماندند، تا با منحرف ساختن مردم بتوانند خود را نائب او معرفي كنند و از اين طريق به منافع مادي و معنوي خود دست يابند، از اين گروه مي توان ابن ماهويه و اصحاب او را به شمار آورد، و بعد از او جعفر كذاب ادعاي نيابت او را مطرح ساخت.



[ صفحه 15]




پاورقي

[1] اثبات الوصية: 234.