بازگشت

هنگامي كه پاي تعصب به ميان مي آيد!


بطوريكه در شماره 4 و 5 خاطر نشان ساختيم احاديث مهدي موعود اسلام به همين مضامين از مؤلفين راويان اهل تسنن در معتبرترين كتابهاي حديث آنان، از پيغمبر اكرم (ص) روايت شده به طوري كه مي توان گفت بعد از اصول اعتقادي و فرائض ديني كمتر موضوعي است كه تا اين حد مورد توجه اهل تسنن واقع شده باشد!

با اين وصف مي بينيم احمد امين مصري و تني چند از همفكران او، اخيراً زمزمه تازه اي ساز كرده و چون ديده اند شيعيان، مهدي موعود اسلام را كه اين همه روايات در خصوص او وارد شده است، پيشواي دوازدهم خود مي دانند، موضوع «مهدي موعود» را نتيجه ي فكر ايراني دانسته اند گوئي موضوع مهدي تازگي دارد و مسبوق به هيچ سابقه اي نبوده است!!

جالب توجه اين است كه اينان از يك طرف از فلان مستشرق مسيحي يا يهودي گواه مي آورند كه گفته است «مهدويت» ساخته ي فكر ايرانيان شيعي مذهب است، و اهل سنت را با آن سروكاري نيست، و از طرفي همان خاورشناس بيگانه تمام دليل و برهان خود را در مسئله ي انكار مهدي بر اساس فكر ابن حزم اندلسي و ابن خلدون اشبيلي پي ريزي مي كند!

در صورتي كه اصولا ما پيش از ظهور حتي از يك قرن پيش به اين طرف در هيچ كتاب اهل تسنن نمي بينيم كه اعتقاد به مهدي موعود را ناشي از فكر ايراني دانسته باشد، بلكه راويان اخبار مهدي كساني امثال عمربن الخطاب و فرزند وي عبدالله عمر، ابن عباس، عبدالله بن مسعود، حذيفه يماني، ثوبان غلام عمر و ساير مؤلفين روايت اهل تسنن مي باشند! از اين رو مي بينيم اين پندار بي اساس بيشتر به واسطه ي نفوذ و پيشرفت تشيع در جامعه ي ايراني سرچشمه گرفته كه برخي از متعصبين عرب اهل تسنن و خاورشناسان كهنه كار را تحريك به نشر اينگونه مطالب غير منطقي نموده است، و در واقع اين نسبت ناروا بيش از هر چيز جنبه ي انتقامي دارد و گرنه با هيچ يك از مدارك تاريخ و حديث سازگار نيست.