بازگشت

سجده و حالتهاي ملكوتي


بندگان راستين الهي از هنگامي كه حلاوت عبادت و عبوديت و نيايش با پروردگار عالميان را چشيده اند، سعادت و عزت خود را در سجده هاي عاشقانه و خضوعهاي خاكسارانه در پيشگاه حضرت حق مي بينند. آنان آرامش، نشاط و سرور دل را در تعظيم حضرت رب العالمين جستجو مي كنند و بر اين باورند كه سجده نزديكترين حالات يك عبد در حضور معبود است. جبين بر خاك سائيدن و در دل شبهاي تار زمزمه ي عشق سر دادن عادت هميشگي مردان خداست. آنان در اين حال نوراني مي شوند و از ميان فرشيان به سوي عرشيان پرواز مي كنند و در آن حال است كه: «عظم الخالق في انفسهم وصغر ما دونه في اعينهم؛ [1] تنها آفريدگار جهان در نظر آنان بزرگ است و ماسوي الله در منظرشان كوچك و حقير مي باشد.»



پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم



در اينجا چند روايت در مورد عبادتهاي عاشقانه و سجده هاي طولاني حضرت عسكري عليه السلام را مي خوانيم:

1 - محمد شاكري از همراهان امام عسكري عليه السلام در توصيف سيره عبادي - عرفاني آن حضرت مي گويد: او در محراب عبادت مي نشست و سجده مي كرد در حالي كه من پيوسته مي خوابيدم و بيدار مي شدم و مي خوابيدم در حالي كه او در سجده بود. او كم خوراك بود. برايش ميوه هايي مي آوردند، او يكي دو دانه از آنها را مي خورد و مي فرمود: محمد! اينها را براي بچه هايت ببر [2] .

2 - عده اي از عوامل خليفه عباسي نزد زندانبان امام عسكري عليه السلام - كه شخصي به نام صالح بن وصيف بود - آمده و به او گفتند: هر چه مي تواني بر ابو محمد عليه السلام سخت بگير و هيچگونه آسايشي برايش نگذار! صالح بن وصيف در پاسخ آنان گفت: چه كنم؟ دو نفر از بدترين و شرورترين مأمورانم را براي وي گماشته بودم، اينك هر دو در اثر معاشرت با ابو محمد عليه السلام نه تنها او را به ديده ي يك زنداني نمي نگرند، بلكه در عبادت و نماز و روزه به جايگاه رفيعي دست يافته اند. سپس دستور داد تا آن دو را حاضر كردند، عوامل خليفه به آن دو گفتند: واي بر شما، مگر شما را چه شده كه در مورد اين مرد زنداني كوتاهي مي كنيد؟ آنان اظهار داشتند: در مورد شخصي كه روزها روزه مي گيرد و تمام شب را به عبادت و سحرخيزي سپري مي كند، چه بگوئيم؟ او با كسي غير از خدا همسخن نمي شود و به غير عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال به كار ديگري نمي پردازد. هنگامي كه به ما مي نگرد اركان بدنمان مي لرزد و هيبت و جلالت او تمام وجودمان را فرا مي گيرد. عوامل عباسي وقتي چنين ديدند با نااميدي و حسرت تمام آنجا را ترك گفتند [3] .

عبادتها، ذكرها و سجده هاي آن حضرت آن چنان عاشقانه و پر سوز و گداز بود كه در و ديوار و ساير موجودات و حتي دشمنانش را متأثر مي ساخت و اين همان مصداق آيه شريفه است كه در مورد حضرت داود عليه السلام مي فرمايد: «يسبحن بالعشي والاشراق » [4] ؛ «كوهها [به همراه حضرت داودعليه السلام] هر شامگاه و صبحگاه تسبيح مي گفتند.»

حضرت عسكري عليه السلام همواره در مورد سجده هاي طولاني به شيعيانش توصيه كرده و مي فرمود: «اوصيكم بتقوي الله والورع في دينكم والاجتهاد لله... وطول السجود؛ [5] شما را به پارسايي، پرهيزگاري در دينتان و تلاش براي خدا... و انجام سجده هاي طولاني سفارش مي كنم.»

سجده هاي طولاني و خاكساري در برابر حق آثار ارزشمندي براي بندگان خدا جوي به همراه دارد و نزديكترين و ميانبرترين راه به سوي حق زماني است كه انسان سر بر آستان ربوبي گذاشته و نهايت بندگي خود را به نمايش مي گذارد.

رسول خدا صلي الله عليه وآله روزي مشغول تعمير خانه اش بود و مردي از آنجا عبور مي كرد. از نزديك آمده و عرضه داشت: يا رسول الله! من بنايي بلدم، آيا به شما كمك كنم؟ پيامبرصلي الله عليه وآله به او اجازه داد. بعد از اتمام كار، حضرت رسول صلي الله عليه وآله به او فرمود: حالا در مقابل زحمت خود از ما چه مي خواهي؟ بنا بلافاصله گفت: بهشت مي خواهم. رسول الله لحظه اي سر به پايين انداخت و سپس پيشنهاد او را پذيرفت. هنگامي كه مرد با خوشحالي تمام از پيامبرصلي الله عليه وآله جدا شد، حضرت او را صدا كرده و فرمود: «يا عبد الله! اعنا بطول السجود؛ [6] اي بنده خدا! [البته] تو هم ما را با سجده هاي طولاني ياري كن!»


پاورقي

[1] نهج البلاغه، فرازي از خطبه همام.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 253.

[3] كشف الغمه، ج 3، ص 290.

[4] ص/18.

[5] تحف العقول، ص 487.

[6] وسائل الشيعه، ج 6، ص 378.