بازگشت

حيدث تل المخالي




زبان لاف رسوا مي كند ناقص كمالان را

كه رو بر خاك مالد پر فشاني بسته بالان را



«صائب تبريزي»

متوكل هميشه دنبال بهانه اي بود كه قدرتش را به رخ امام هادي عليه السلام بكشد. بلكه به خيال خام خويش آن حجت حق را بترساند، مگر نه اين است كه كافر همه را به كيش خود پندارد؟! او خيال مي كرد با عده و عُده ي زياد و با عسكر و لشكر مجهز مي تواند در اراده ولي خدا امام هادي عليه السلام تصرف كند!!

باري - آن سان كه پيشتر اشاره شد - با همين خيال خام، متوكل خواست صحنه اي را كه از پيش تدارك ديده بود در منظر امام به نمايش گذاشته باشد، روزي كه امام عليه السلام را احضار كرده و در صحراي وسيعي در كنارش با هم قدم مي زدند، دستور نمايش صحنه را داد و به سربازانش كه رقم آنها را نود هزار سواره نوشته اند امر كرد كه هر يك توبره ي اسبش را از گل و خاك پر كرده، در وسط ميدان روي هم بريزند، چنان كه در اندك زماني تلي بزرگ و بلند ترتيب يافت و خليفه با تكبر و غرور در بالاي تل قرار گرفته و امام هادي عليه السلام را نيز به پيش خويش خواند و به سربازان و سپاهيانش كه همگي غرق در سلاح هاي گوناگون و مدرن آن روز بودند دستور داد كه از مقابلش رژه روند، پس از آن كه خليفه از سپاهش سان ديد، رو به حضرت امام هادي عليه السلام كرده و گفت: تو را به اينجا خواندم كه لشكريان و سپاهيان مرا تماشا كرده باشي!!

متوكل با اين كار مي خواست امام عليه السلام را بترساند كه مبادا اقدام به قيامي كند، چرا



[ صفحه 276]



كه خليفه ستمگر و خونخوار عباسي، بيش از هر كس از امام هادي عليه السلام مي ترسيد و نيز نيك مي دانست كه دل هاي پاك مردم مسلمان در گرو محبت آن امام به حق است و بس.

اما خليفه نه تنها با اين كار كودكانه به آرزويش نرسيد بلكه هراسش بيش از پيش و حيرت و حسرتش زياده از حد شد.

امام هادي عليه السلام همانجا در بالاي تل، روي به متوكل كرده فرمود: آيا مي خواهي ما نيز سپاه خويش را به تو نشان داده باشيم؟! خليفه با شگفتي تمام خواهي نخواهي جواب داد كه بلي.

امام عليه السلام دست به دعا بلند كرد و تا نام خداي را به زبان آورد، زمين و زمان در چشم متوكل تار و تنگ شد و ديد كه شش جهت، از زمين تا آسمان پر است از فرشتگاني كه سلاح در دست منتظر فرمان امام عليه السلام مي باشند، عقلي كه در سر نداشت تا بپرد، پاهايش سست شد و به زمين افتاد و بيهوش شد پس از مدتي كه چشمانش را باز كرد خود را به كلي باخته بود.... [1] .



چه داند آن ستمگر قدر دلهاي پريشان را

كه سازد طفل بازي گوش كاغذ باد قرآن را



به غور حسن نتواند رسيدن چشم كوته بين

ز يوسف بهره اي غير از گراني نيست ميزان را [2] .

8 - قصر الجعفري، متوكل اين كاخ را در نزديكي سامراي قديم ساخت، در جايي كه به آن ماحوزه مي گفتند و در كنار اين كاخ شهري را بنا نهاد كه به آن متوكليه گويند، بالأخره در همان كاخ نيز كشته شد و قصرش قبرش گشت. [3] .



[ صفحه 277]



بهرام كه گور مي گرفتي همه عمر

ديدي كه چگونه گور بهرام گرفت [4] .



9 - قصر الجص، همان قصري كه در جلو آن ابومنصور بختيار، پنجمين حاكم از حكام آل بويه را پس از دستگيري كشتند.

10 - قصر الجوسق، متوكل براي ساخت اين كوشك نيز پانصد هزار درهم از بيت المال اختصاص داده بود [5] .

11 - قصر الحير، اين كاخ نيز يكي ديگر از عشرتكده هاي متوكل بود كه براي تأسيس آن چهار هزار درهم مصرف شده بود.

12 - قصر حمران، كاخي بوده نزديك قصر معشوق در سامرا.

13 - قصر الخاقاني، قصري كه با نام خاقان عرطوج يكي از سرداران بنام عباسي ناميده شده و به جوسق خاقاني نيز معروف است.

14 - قصر الشاه، يا كاخ شاه.

15 - قصر شبداز، يا شبديز، يكي ديگر از كاخ هاي متوكل در سامرا.

16 - قصر الصبح، متوكل براي ساخت اين كاخ نيز پنج ميليون از كيسه ي گشاد خلافت پرداخت تا عشرتكده اي ديگر براي خودش ساخت.

17 - قصر العمري، كاخ عمر بن فرج والي مدينه از طرف معتصم و متوكل.

18 - قصر العروس، با سي ميليون درهمي كه از بيت المال حرام شد ساخته شد.

19 - قصر العاشق يا قصر معشوق كه به هر دو نام معروف است و بقاياي آن هنوز هم در سامرا ديده مي شود.

20 - قصر الغريب، عمارتي ديگر در سامرا كه متوكل ده ميليون از بيت المال را به خاطر آن حرام كرد.

21 - قصر الغرد، كوشكي كه متوكل در كنار دجله ساخت.

22 - قصر القلائد، كه قبة المنطقه نيز ناميده شده است.



[ صفحه 278]



23 - قصر الكوير، كاخي در ساحل دجله در مقابل قصر عاشق.

24 - قصر اللؤلؤ، يكي ديگر از كاخ هاي متوكل كه پنج ميليون درهم نيز براي آن حرام كرده بود.

25 - قصر المختار، متوكل براي ساخت اين كاخ نيز پنج ميليون درهم از بيت المال را حرام كرد.

26 - قصر المتوكليه، در شهر متوكليه سامرا و در كنار كاخ جعفري.

27 - قصر المطيره، يا كاخ افشين.

28 - قصر المحمديه، اين كاخ را متوكل براي پسرش محمد ساخته بود.

29 - قصر المحدث.

30 - قصر الوحيد، با دو ميليون درهم هزينه ي ساخت، توسط متوكل.

31 - قصر الهاروني.

32 - قصر ايتاخ.

33 - قصر وصيف و ده ها قصر ديگر نيز در سامرا ساخته شده بود كه هر يك مخصوص يكي از دولتمردان و سرداران عباسي بود [6] .


پاورقي

[1] تفصيل حديث را مي توانيد در بحارالانوار و منتهي الآمال و... مطالعه كنيد، ما خلاصه اي از آن روايت اعجاز را از مآثر الكبراء في تاريخ سامرا، ج 1، ص 50 نقل كرديم.

[2] صائب تبريزي.

[3] مرحوم محلاتي رحمه الله 14 صفحه از كتابش تاريخ سامرا را مخصوص توصيف اين قصر ساخته است، ر. ك، ج 1، ص 51 به بعد.

[4] خيام نيشابوري.

[5] جوسق، علاوه بر اين كه نام چندين روستا در جاهاي مختلف است، اسم روستايي در ده فرسخي دجيل يكي از شهرهاي استان سامراي كنوني نيز مي باشد.

[6] مأثر الكبراء في تاريخ سامرا: ج 1، ص 46 - 78، در آنجا خيلي ديگر از اين خراب آبادها نام برده شده است، به نقل از سيماي سامرا: 58 - 63.