بازگشت

پيشگفتار


بسم الله الرحمن الرحيم

امام حسن عسكري - عليه السلام - يازدهمين پيشوا از خاندان نبوت و امامت است؛ خانداني كه بار سنگين رسالت اسلام را بر دوش گرفتند، پايه هاي دين حنيف را استوار كردند، در برابر هر پيشامد ناخوشايندي سينه سپر ساختند و در راه گسترش آيين حق و ارزشهاي والاي آن جان باختند. چه بسيار مسلمانان كه از اين خاندان بهره بردند و بركت يافتند.

اين امام بزرگوار از نمونه هاي بي مانند خرد انساني و از دانشمندان و عالمان بي نظير به شمار مي رود، ايشان نه تنها در زمينه هاي علمي و فرهنگي - كه به دليل استواري در برابر حوادث و اراده ي پولادينشان - از قهرمانان تاريخ است بلكه حضرت رو در روي حكومت فاسد عباسي ايستاد و عليه نظام پوسيده و منحرف آن شوريد و در جهت تحقق حق و عدالت ميان مردم كوشش ها كرد.

ويژگيها و صفات حضرت، همانند پدران بزرگوارش بود كه قله هاي شرف و فضيلت را پيموده، بر بلنداي كمال و عظمت مي درخشيدند، ايشان در كثرت دانش و معارف خود، يگانه ي عصر بودند. مورخان مي گويند كه حضرت، داناترين مردم به امور دين و احكام شريعت بودند و تمامي علماي آن روزگار از آبشخور معرفت ايشان سيراب مي شدند.

از ويژگيهاي برجسته ي حضرت آن بود كه ايشان عابدترين شخص زمان خود



[ صفحه 6]



و پايبندترين آنان نسبت به اصول ديني بودند. بندگي خداوند را بر هر كاري مقدم مي داشتند، بردبارترين و خوددارترين مردم بودند، بدي را با نيكي و گذشت پاسخ مي دادند، بخشنده ترين مردمان بودند و بيش از همگان در پي دلجويي و كمك مادي و معنوي به فقيران و درماندگان بودند و نقشي مهم در بهبود زندگي آنان ايفا كردند، در بسياري از مناطق اسلامي، وكلاي تام الاختياري نصب كرده و به آنان دستور داده بودند كه حقوق شرعيه را كه از شيعيان دريافت مي كنند در راه تخفيف آلام فقرا و بهسازي معيشت آنان خرج كنند، ليكن در همان حال، ايشان زندگي فقيرانه اي داشتند و بدون كمترين توجهي به جلوه هاي فريبنده ي دنيا مانند پدران خود از متاعهاي زودگذر دنيا روي گردانده به خداوند و خانه ي آخرت توجه كرده بودند.

راويان و تاريخ نويسان براي ما نقل مي كنند كه: همه ي مردم آن روزگار در تكريم و بزرگداشت امام مي كوشيدند و او را بر تمام علويان و عباسيان مقدم مي داشتند و به فضيلت و بزرگواري ايشان معترف بودند. هنگامي كه حضرت وارد دربار خليفه عباسي مي شد وضيع و شريف، كشوري و لشكري، دوست و دشمن براي ايشان به پا مي خاستند و ايشان را ارج مي نهادند. وزيران، دبيران، فرماندهان سپاه و تمامي اعضاي دولت و دستگاه هاي حكومت به ديده ي احترام به ايشان مي نگريستند و در تجليل ايشان كوشا بودند. فتح بن خاقان - صدر اعظم وقت و نخست وزير دولت متوكل - امام را مقدم داشته به فضل و كمال ايشان اعتراف مي كرد و ايشان را بالاتر از تمام شخصيتهاي بارز علمي آن روزگار مي دانست.

احترام مردم به امام و بزرگداشت ايشان پيامد طبيعي ديانت، صلاح، پرهيز از دنيا، اخلاص براي حق، عبادت و فناي در بندگي خدا شدن ايشان بود. ايشان خود را «بقيةالله» در زمين و تنها نماينده ي جدشان رسول اكرم صلي الله عليه و آله - مي دانستند. ايشان همچنين نقشي سرنوشت ساز در عالم اسلامي ايفا



[ صفحه 7]



كردند و به دفاع از حقوق غصب شده ي مسلمين برخاسته، ظلم حاكمان در حق رعيت را محكوم كردند و اهانت به حقوق مردم را ناروا شمردند. لذا امت مسلمان تن به رهبري ايشان داده و يك دل و يك زبان به فضل و پيشوايي ايشان گويا بودند.

اقبال بخش عظيمي از مردم به حضرت و تجليل و تكريمي كه از ايشان به عمل مي آوردند و اعتقادي كه به امامت ايشان داشتند و امامت و خلافت را حق مسلم ايشان مي دانستند، بني عباس را كه كمترين بهره اي از صفات ائمه نداشتند به خشم مي آورد و كينه در سينه و دلشان ريشه مي دوانيد تا آنكه دست به اقدامات شديدي عليه ايشان زدند؛ حضرت را در محاصره ي اقتصادي و تنگنا قرار دادند، راهها را بر ايشان بستند، مانع ملاقات شيعيان و دوستان با ايشان شدند و ايشان را به اقامت در سامرا و تحت نظر نيروهاي امنيتي مجبور كردند. در اين شرايط كمتر كسي را ياراي زيارت امام و دستيابي به دانش ايشان بود.

هر كه قصد ديدار حضرت مي كرد با انبوهي از جاسوسان و نگهبانان حكومت رو به رو مي شد و انواع شكنجه ها درباره ي او اعمال مي گشت. به همين دليل است كه - به نظر ما - روات از ايشان احاديثي ناچيز نقل كرده اند و آداب و احكام بسيار كمي از ايشان به دست ما رسيده است و مسلمانان نتوانسته اند به تمام و كمال از اين درياي علم و معرفت بهره مند گردند.

عامل ديگري عباسيان را بر آن مي داشت تا حضرت را تحت شديدترين فشارهاي پليسي قرار دهند، امام پدر حضرت امام مهدي - عجل الله تعالي فرجه الشريف - مصلح بزرگ بشريت و اولين درهم شكننده ي انواع ستم و خودكامگي بود. پيامبر اكرم و اوصياي ايشان پيشاپيش به چنين مولود مباركي نويد داده بودند و امت مسلمان با تمامي اختلافات مرامي و مسلكي خود در اين نكته اتفاق نظر داشتند و منتظر ظهور اين پيرايشگر تاريخ بودند تا پرچم عدالت سياسي و اجتماعي را در زمين برافرازد. عباسيان از اين مطلب با خبر بودند و او



[ صفحه 8]



را ويرانگر حكومت خود مي دانستند، پس جاسوساني بر امام حسن عسكري گماشتند و زنان جاسوسي را نيز به خانه امام روانه كردند تا حضرت مهدي را هنگام تولد دريابند و بگيرند. ليكن كيد فرعون عباسي در موساي علوي اثر نداشت و خداوند حمل و ولادت امام را بر دشمن پنهان داشت تا همانگونه كه موسي حكومت فرعون را در هم كوفت و ملت مصر را نجات داد، امام نيز در بعدي جهاني عمل كند. حكومت ظلم جهاني را در هم كوبد و بشريت را آزاد سازد.

در اين كتاب دوران امام و حوادثي را كه در آن روي داد مورد بررسي قرار مي دهيم زيرا شناخت دوران زندگي هر كس از راههاي اساسي براي شناخت شخص است و پژوهشگر با شناخت زمان و بافت اجتماعي به زندگي فكري، اجتماعي، اقتصادي و سياسي آن روزگار نزديكتر مي شود و در پرتو آن تأثيرات آنها را بر فرد و متقابلا تأثير او را بر آنها درك مي كند و رنگ پذيري از اوضاع يا برخورد فعال او را با حوادث درمي يابد.

اين كتاب از حيات اقتصادي آن روزگار نيز سخن مي گويد اقتصادي آشفته، بي ثبات، بحراني و وامانده ي دولتهاي عباسي معاصر امام، در راه بهبود معيشت مردم و برآوردن نيازهاي ضروري آنان گامي برنمي داشت و اثري از دستورات اقتصادي اسلام براي بهزيستي افراد و جامعه در برنامه ي كار حكومت نبود. جامعه كاملا دو قطبي شده بود در يك طرف اقليت عباسي و كارگزاران حكومت بودند كه در درياي نعمت غوطه مي زدند و نمي دانستند با ثروتهاي غارت شده از ملتها چه كنند، در طرف ديگر اكثريت قاطع مردم بودند كه زندگي مرگ مانندي را سپري مي كردند و از به دست آوردن مايحتاج اوليه ي زندگي ناتوان بودند و بايستي بار خرجهاي سنگين دربار و عياشيهاي حكام را به دوش بكشند و هر روز تحت عنوان خراج، صدقات و غيره، شيره جان خود را تقديم عباسيان كنند.



[ صفحه 9]



در اين كتاب نگاهي گذرا به خلفاي عباسي روزگار امام - عليه السلام - و زندگاني سراسر آلوده به گناه آنان داريم؛ درآمدهاي جامعه و بيت المال مسلمين صرف خريد كنيزكان زيبا و بردگان خوب رو مي شد تا رونق شبهاي گناه خليفه ها باشد و آنان گوش جان به آواز خنيا گران و صداي تار و تنبور بدهند. آنان را كمترين توجهي به دستورات اسلام براي رشد و توسعه ي اقتصادي و اعتلاي فرهنگي مردم نبود. نه گامي براي خدمت به مردم برمي داشتند، نه امنيتي براي ثبات جامعه ايجاد مي كردند بلكه بندگان خدا را بنده ي خود كرده و با سرنيزه بر آنان حكومت مي كردند. به دليل ناآگاهي به امور حكومت و اداره ي جامعه و مسلط كردن تركان بر مردم، همگان را به رنج و محنت دچار ساختند و با خودكامگي بر آنان حكم راندند.

هر پژوهشگر تاريخ بايد در امور تاريخي نيك بنگرد و صدف را از خزف بازشناسد. برخي از حكام، پادشاهان و خلفا مورخاني بكار گرفتند تا حوادث را آن گونه كه به سود حكومت باشد بازنويسند و حاكمان را قدسياني مسيحا دم! معرفي كنند كه همه ي هم و غم آنان پاسداري از حقوق رعيت است و جز خدمت به مردمان انديشه ي ديگري ندارند در حالي كه مردم را بازيچه ي خود ساخته و اسلام را مسخ نموده به اسم جهاد و جنگ با كفار به جهانگشايي و جهانخواري مشغول بودند و تمامي مايملك مسلمانان را تيول خود پنداشته بر جان و ناموس آنان مسلط بودند. پس شايسته ي هر حق جوي متعهدي است كه از اين تصورات سنتي درباره ي آنان بپرهيزد و فريب نقاب حق به جانبي كه مورخان به چهره ي آنان زده اند نخورد و با وسواس و نقادانه واقعيت را از سراب جدا كند و در همه ي حال، خدمت به اين امت، عيان كردن حقايق و حق يابي، وجهه نظرش باشد.

در اين كتاب فصلي را اختصاص داده ايم به علما، فقها و راوياني كه از سرچشمه دانش حضرت عسكري - عليه السلام - بهره مند شده و احاديث ايشان را به ما منتقل كرده اند. نگاهي به نامها و زندگي اين افراد، گستردگي كار امام



[ صفحه 10]



را در آن شرايط دشوار و خطرناك كه گاهي ملاقاتي با امام به زندان و محروميتهاي اجتماعي مي انجاميد، به خوبي نشان مي دهد.. دردي بزرگتر از آن كه ميان مريد و مراد و امام و امت فاصله افكنند نيست. حضرت در زندگي خود مرارتهاي بسياري ديد ليكن از همه دردناكتر آن بود كه در حصاري از نيروهاي حكومت و خبرچينان دستگاه و دور از مسلمانان تشنه به سر مي برد و امكان فعاليت علمي و فرهنگي نداشت. اما با اين همه شعاعهايي از خورشيد معرفت ايشان به ما رسيده كه گوياي عظمت ايشان است.

دور از انصاف، پيمان، دانش و دوستي است كه در اين جا به زحمات برادر گرانمايه علامه بزرگ حجةالاسلام شيخ هادي شريف القرشي اشاره اي نكنم؛ برادرم علاوه بر مراجعه به منابع مربوط به بحث، با رهنمودهاي ارزنده اي مرا ياري كردند و حق برادري را نيك به جا آوردند. از خداوند متعال خواستارم پاداش بندگان مخلص را به ايشان عنايت كند كه بر آن تواناست و سرپرست همگان است.

باقر شريف القرشي



[ صفحه 11]