بازگشت

خداترسي


يكي از پديده هاي آشكار در دوران كودكي امام حسن عسكري



[ صفحه 19]



- عليه السلام - خداترسي و بيم از حضرت حق بود. ايشان از همان دوره ي كودكي در انديشه و به ياد خدا بودند. مورخان نقل مي كنند كه روزي شخصي بر حضرت گذر كرد و ايشان را ديد كه در كنار كودكان همسال خود ايستاده و مي گريد، آن شخص پنداشت ايشان به خاطر نداشتن بازيچه اي كه در دست كودكان ديگر است مي گريد و با ايشان همبازي نمي شود لذا گفت:

برايت بازيچه اي مي خرم تا بازي كني.

حضرت انكار كرد و گفت: «نه، ما را براي بازي نيافريده اند...».

آن مرد حيرت كرد و گفت: پس براي چه آفريده اند؟.

- براي دانش و پرستش.

- از كجا اين را مي گويي؟.

- زيرا خداوند مي فرمايد: «افحسبتم انما خلقناكم عبثا [1] ؛ آيا پنداشتيد شما را به عبث آفريديم».

آن مرد حيرت زده و با شگفتي گفت: آخر تو را گناهي نيست در حالي كه كودك هستي؟!.

از من دور شو، مادرم را ديدم كه با چوبهاي بزرگ آتش مي افروخت ليكن موفق نمي شد تا آنكه از چوبهاي كوچك استفاده كرد و من مي ترسم از چوبهاي كوچك جهنم باشم..» [2] .

ايمان به خداوند از عناصر ذاتي ايشان بود و يقين به پروردگار با جان و روانشان عجين بود. تنها از خدا بيمناك و خائف بودند و جز از حق از ديگري هراس نداشتند و اين ويژگي، در تمام مراحل زندگي در حضرت وجود داشت.



[ صفحه 20]




پاورقي

[1] سوره مؤمن، آيه 115.

[2] جوهرة الكلام في مدح السادة الاعلام، ص 155 و دائرةالمعارف بستاني، ج 7، ص 45.