بازگشت

در سوگ برادر


ابوجعفر، سيد محمد فرزند امام هادي - عليه السلام - نمونه زيبايي از امامان اهل بيت و جلوه ي تابناك افكار و ديدگاه هاي آنان بود. تيزهوشي، اخلاق والا، گستردگي علوم و ادب بسيار برجسته، او را از ديگران متمايز مي ساخت تا آنجا كه بسياري از شيعيان بر آن باور بودند كه پس از امام هادي منصب امامت به او مي رسد.

عارف بزرگ «الكلاني» درباره ي وقار و اخلاق نيكوي او چنين مي گويد: خدمت ابوجعفر، محمدبن علي الرضا (لقب امام هادي) در آغاز شكوفايي و سن كم رسيدم و از او با وقارتر، بزرگوارتر، جليل تر و پاكيزه تر نديدم. در آن هنگام امام حسن عسكري - در حجاز - كودك بود و ابوجعفر او را بسيار



[ صفحه 22]



مي ستود [1] ابوجعفر همواره ملازم برادرش امام حسن عسكري بود و از او جدا نمي شد [2] حضرت نيز آموزش و تربيت او را به عهده گرفته از علوم، معارف و آداب خويش او را بهره مند مي ساخت.

ابوجعفر بسختي بيمار شد و در بستر افتاد سبب بيماري ايشان معلوم نيست و نمي دانيم آيا عباسيان كينه توز و حسود نتوانستند وجود مبارك ايشان را تحمل كنند زيرا همگان ايشان را ارج مي نهادند و به ناچار ايشان را مسموم كردند يا آنكه بيماري و مرگ ايشان طبيعي بود. به هر حال مرض در تن ايشان پيشرفت و جواني ابوجعفر پژمرده گشت. امام حسن عسكري - عليه السلام - همواره ملازم برادر بود و او را تنها نمي گذاشت. حضرت برادر را از جان خود عزيزتر مي داشت و بيماري او برايشان گران بود. حال ابوجعفر بسيار بد شد و در آخرين لحظات به تلاوت آياتي از قرآن مشغول شدند و به تمجيد و تعظيم خدا پرداختند كه روح مطهرشان به سوي خالقش پرواز كرد و مانند ارواح انبيا و اوصيا مورد استقبال ملائكه قرار گرفت. قلب برادر پاره پاره شد زيرا عزيزترين برادر خود را از دست داده بود. كسي كه او را از زندگي ارزشمندتر مي دانست. رنج و غم، ايشان را احاطه كرده با گريه و مويه خارج شدند و گريبان چاك كردند. اين صحنه ي رقت بار همگان را در سكوتي اندوهبار فروبرد و خاموشي همه را فراگرفت و كم كم گريه و ناله ي همگان برخاست. تمامي مردم با امام همدرد بودند و به شدت مي گريستند. قلبها مالامال از اندوه بود.


پاورقي

[1] المجدي في النسب (نسخه ي خطي).

[2] المجدي.