بازگشت

فاجعه ي بزرگ


هولناك ترين مصيبت در زندگي امام حسن عسكري - عليه السلام - فقدان پدر بود. «معتمد» طاغوت عباسي كه از مشاهده ي تلألوء امام در جامعه و مردماني كه پروانه وار ايشان را در برگرفته بودند و از سرچشمه علم و ادب ايشان سيراب مي شدند به تنگ آمده بود و كينه در اعماق روح و جانش ريشه دوانده بود يكي از بزرگترين و دهشتبارترين جنايات را مرتكب شد و امام را مسموم كرد [1] زهر در تن امام كارگر شد و ايشان را بستري ساخت. دم بدم رنج و درد افزون مي شد و بيماري امام شدت مي يافت، شيعيان و بزرگان دولت به عيادت ايشان مي آمدند يكي از عيادت كنندگان ابوهاشم جعفري شاعر آسماني و زبان گوياي اهل بيت بود كه از مشاهده حال امام پرده اشكي چشمانش را فراگرفت و اندوه عميق و سينه ي سوخته ي خود را طي ابيات زير چنين تصوير كرد:



[ صفحه 27]



«جهان در برابر چشمانم تيره و تار شد، قلبم پاره پاره گشت و تبدار شدم، هنگامي كه شنيدم امام بيمار و رنجور است گفتم: همه ي هستيم فداي او باد!».

«اماما! با بيماريت اسلام بيمار گشت و ستارگان، تيره و بي نور شدند. شگفتا! تو كه درمان هر دردي هستي چگونه دچار درد و بيماري شده اي».

«تو طبيب دردها در دين و دنيا و زنده كننده ي مردگان و زندگان هستي» [2] .

ابيات فوق نهايت رنج و اندوه ابوهاشم را نشان مي دهد. بيماري امام او را غمگين كرده تا آنجا كه حاضر است خود را فداي ايشان كند. بيماري امام بيماري اسلام است و ستارگان تيره شده اند. ابوهاشم شگفت زده مي پرسد امام كه خود درمانگر هر درد است چگونه بيمار مي شود!.

ابودعامه نيز به عيادت امام رفت و هنگامي كه قصد خارج شدن داشت حضرت به او گفت:

«اي ابادعامه! حق تو بر ما واجب گشت آيا نمي خواهي برايت حديثي بگويم تا از آن خشنود گردي؟»

ابودعامه به سرعت پاسخ داد: «چرا يابن رسول الله چقدر به احاديث شما نيازمندم!».

حضرت فرمود: «پدرم امام جواد از پدرش علي بن موسي، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن الحسين، از پدرش حسين بن علي، از پدرش علي بن ابي طالب، برايم نقل كرد



[ صفحه 28]



كه: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: يا علي! بنويس. گفتم: چه بنويسم؟ فرمود: بنويس: بسم الله الرحمن الرحيم «ايمان» آن است كه در دلها جايگير شود و اعمال، آن را تصديق كند و «اسلام» آن چيزي است كه بر زبان جاري مي شود و زناشويي با آن حلال مي گردد».

ابودعامه مي گويد: گفتم: يابن رسول الله به خدا سوگند نمي دانم كداميك برتر است: متن يا سند حديث؟

امام پاسخ داد: «اين صحيفه اي است به املاي پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - و با خط علي بن أبي طالب - عليه السلام - كه ما آن را از پدرانمان به ارث مي بريم و هر يك به جانشين خود مي سپارد» [3] .

امام شيفته و دلباخته نشر و گسترش دانش، آگاهي و انديشه بود و لحظه اي از انجام رسالت خود بازنمي ماند و مانعي نمي شناخت لذا حتي در اوج بيماري و فرسودگي به اين كار اهتمامي بليغ داشت.


پاورقي

[1] المناقب، ج 4، ص 401.

[2] اعلام الوري، ص 336:



مادت الارض بي وآدت فؤادي

و اعترتني موارد العرواء



حين قيل الامام نضو عليل

قلت نفسي فدته كل الفداء



مرض الدين لاعتلالك واعتل

و غارت له نجوم السماء



عجبا ان منيت بالداء و السقم

و انت الامام حسم الداء



انت آسي الادواء في الدين و

الدنيا و محيي الاموات و الاحياء.

[3] مروج الذهب، ج 4، ص 171.