به سوي فردوس برين
زهر، تأثير خود را كرد و قواي امام تحليل رفت و مرگ به سرعت به سوي ايشان مي شتافت. هنگامي كه حضرت، زمان ديدار دوست را نزديك ديدند به طرف
[ صفحه 29]
قبله متوجه شده به تلاوت سوره هايي از قرآن مشغول شدند زبان ايشان گوياي كلام خدا و قلبشان به ياد ذات احديت بود كه مرگ، ايشان را در ربود و روح مطهر و نوراني ايشان در ميان استقبال ملائكه الهي به فردوس برين جايگاه انبيا و اوصيا پرواز كرد.
صداي ضجه و ناله در و ديوار را مي لرزاند و زمين از اين ماتم بزرگ تكان مي خورد پيشوا، نگاهبان، سرور، بزرگ، پدر محرومان و ستمديدگان رحلت كرده بود. كنيزي با گريه و مويه از خانه ي امام خارج شد و فرياد كشيد:
«چه رنجها كه از روز دوشنبه كشيده و مي كشيم!» [1] .
اين فرياد، زنان را به ياد حوادث و مصائب هولناكي كه از اجتماع سقيفه (كه در روز دوشنبه تشكيل شده بود) به بعد كه اهل بيت با آنها روبه رو شدند و محنتهايي كه بر اثر آن روز كشيدند انداخت و گريه هاي بي امان آنان مستمعين و ناظرين را به شدت افسرده كرد.
پاورقي
[1] مروج الذهب، ج 4، ص 171.