بازگشت

نامه ديگري به يكي از شيعيان


امام در نامه اي به يكي از شيعيان از غوغاي نابخردان موسوم به شيعه كه از راه اهل بيت منحرف گشته و در جهت مخالف امام حركت مي كنند، اظهار تأسف و نگراني مي كند. قسمتي از نامه به شرح زير است:

«هيچيك از پدرانم محنتي را كه من از شك و ترديد اين گروه مي كشم نكشيده است. اگر امامت محدود و موقت تا اين زمان بود سپس كسي شك مي كرد عذرش قبول بود ليكن فرمان خداوند مبني بر استمرار امر امامت است پس شك، ديگر چه معني دارد...» [1] .

امام - عليه السلام - از دست اين گروه كوردل كه اسير شيطان بودند و از ياد خدا غافل، رنجهاي بيشماري كشيد. آنان در امامت حضرت شك كرده بودند حال آنكه جايي براي شك نبود. اگر - همانگونه كه امام مي گويد - امامت موقت و محدود بود و فرضا تا زمان امامت حسن عسكري ادامه داشت محلي براي ترديد بود ليكن اخبار بيشماري فصل الخطاب امامت را مهدي موعود معرفي كرده بود لذا راه هر عذر و بهانه اي بسته بود و ديگر مجالي براي تشكيك باقي نمي ماند. رخنه ي دشمنان اهل بيت در صفوف شيعيان، عامل اين تزلزل و تنش عقيدتي در ميان برخي از سست عنصران بود.



[ صفحه 90]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 78، ص 372.