بازگشت

كلمات قصار


از امام حسن عسكري - عليه السلام - مجموعه اي از كلمات قصار و سخنان حكمت آميز نقل شده كه برخي را در اين جا مي آوريم:

1- حضرت - عليه السلام - فرمود: «اذا كان المقتضي كائنا فالضراعة لما



[ صفحه 104]



ذا؟....» [1] .

«اگر بايستني ها به اراده خدا روي مي دهند، پس خواري و ذلت براي چيست؟...».

اگر حوادث به مشيت الهي رخ مي دهند و اراده حق بر همه چيز حاكم است پس چرا آدمي نزد ديگري اظهار ذلت و خفت كند؟!.

2- حضرت - عليه السلام - فرمود: «المؤمن بركة علي المؤمن، و حجة علي الكافر...» [2] .

«مؤمن براي مؤمن بركت و بر كافر حجت است...».

3- حضرت - عليه السلام - فرمود: «قلب الاحمق في فمه، و فم الحكيم في قلبه...» [3] .

«قلب احمق بر زبان اوست و زبان خردمند فرزانه در قلب اوست....».

4- حضرت - عليه السلام - فرمود: «الغضب مفتاح كل شر...» [4] .

«خشم كليد و سرآغاز هر شر و بدي است....».

5- حضرت - عليه السلام - فرمود: «اقل الناس راحة الحقود...» [5] .

«بدخواه و كينه توز، كمترين آسايش را دارد....».

6- حضرت - عليه السلام - فرمود: «اورع الناس من وقف عند الشبهة، اعبد الناس من اقام علي الفرائض، ازهد الناس من ترك الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترك الذنوب...» [6] .



[ صفحه 105]



«پرهيزگارترين مردم آن است كه از درافتادن به شبهه ها بپرهيزد، عابدترين كس آن است كه واجبات خود را انجام دهد، زاهدترين مردم كسي است كه از حرام دوري كند و كوشاترين فرد آن است كه گناهان را فروگذارد....».

7- حضرت - عليه السلام - فرمود: «لا يشغلك رزق مضمون عن عمل مفروض...» [7] .

«روزي تعيين شده و قطعي تو، تو را از عمل واجب باز ندارد...».

8- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من تعدي في طهوره كان كناقصه....» [8] .

«آنكه در طهارت بيش از تكليف و وظيفه خود عمل مي كند و از حد مي گذراند، در حقيقت نقض غرض كرده است.....».

9- حضرت - عليه السلام - فرمود: «ما ترك الحق عزيز الاذل، و لا اخذ به ذليل الاعز...» [9] .

«هيچ عزيزي حق را ترك نكرد جز آنكه خوار شد و هيچ دليلي پايبند حق نگشت مگر آنكه عزت يافت...».

10- حضرت - عليه السلام - فرمود: «صديق الجاهل تعب...» [10] .

«رنج، دوست نادان است...».

11- حضرت - عليه السلام - فرمود: «خصلتان ليس فوقهما شي ء؛ الايمان بالله، و نفع الاخوان....» [11] .

«دو خصلت از همه چيز بالاتر است: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران ديني...».

12 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «جرأة الولد علي والده في صغره تدعو الي العقوق في كبره...» [12] .



[ صفحه 106]



«گستاخي فرزند بر پدر در كودكي، نفرين و عقوق پدر را در بزرگي به دنبال دارد...».

13 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «ليس من الأدب اظهار الفرح عند المحزون...».

«خشنودي كردن نزد شخص اندوه زده، از بي ادبي است...».

14 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «خير من الحياة ما اذا فقدته بغضت الحياة، و شر من الموت ما اذا نزل لك احببت الموت...» [13] .

«والاتر از زندگي، آن چيزي است كه در فقدانش زندگي را دشمن مي داري و بدتر از مرگ آن چيزي است كه هنگام مواجه شدن با آن آرزوي مرگ كني و آن را دوست بداري...».

15 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «رياضة الجاهل، ورد المعتاد عن عاداته كالمعجز...» [14] .

«تربيت نادان و بازداشتن معتاد و خوگرفته به عادتي از آن، به معجزه مي ماند...».

16 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «التواضع نعمة لا يحسد عليها....» [15] .

«فروتني، نعمتي است كه رشك و حسد كسي را به دنبال ندارد...».

17 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «لا تكرم الرجل بما يشق عليه...» [16] .

«كسي را به آنچه بر او دشوار است گرامي مدار...».

18 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «من وعظ اخاه سرا فقد زانه، و من وعظه علانية فقد شانه...» [17] .

«آنكه برادرش را نهاني پند دهد در حق او نيكي كرده و او را سرافراز ساخته است و آنكه آشكارا پندش دهد از شخصيت او كاسته است...».



[ صفحه 107]



19 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذله...» [18] .

«چقدر زشت است مؤمن ميل و گرايشي داشته باشد كه او را حقير و پست كند....».

20 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «كفاك ادبا تجنبك ما تكره من غيرك....» [19] .

«از ادب و اخلاق همين تو را بس كه آنچه را از ديگران نمي پسندي خود انجام ندهي...».

21 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «احذر كل ذكي ساكن الطرف...» [20] .

«از هر هشيار آرام و افتاده بپرهيز...».

22 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «لو عقل اهل الدنيا خربت...» [21] .

«اگر اهل دنيا مي انديشيدند، دنيا ويران مي گشت...».

23 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «اضعف الاعداء كيدا من اظهر عداوته...» [22] .

«كم زيانترين دشمن كسي است كه دشمني خود را آشكار مي كند....».

24 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «خير اخوانك من نسي ذنبك اليه و ذكر احسانك اليه» [23] .

«بهترين برادرانت كساني هستند كه بديهايت را در حقشان فراموش مي كنند ليكن نيكيهايت را همواره به ياد دارند».

25 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «حسن الصورة جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن....» [24] .

«رخسار نيكو، زيبايي ظاهر و خرد نيكو، زيبايي باطن است...».

26 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «من انس بالله استوحش من الناس....» [25] .



[ صفحه 108]



آنكه به خدا دل بندد از مردم، دل مي كند...».

27 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «من لم يتق وجوه الناس، لم يتق الله...» [26] .

«آنكه پرواي مردم ندارد، پرواي خدا نيز نخواهد داشت...».

28 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «جعلت الخبائث في بيت، و جعل مفتاحه الكذب...» [27] .

«پليديها در خانه اي قرار دارند كه كليد آن دروغگويي است...».

29 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «اذا نشطت القلوب فأودعوها، و اذا نفرت فودعوها...» [28] .

«هنگامي كه دلها شادابند دانش را در آنها جاي دهيد و هنگامي كه روي گردان مي شوند آنها را واگذاريد....».

30 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «اللحاق بمن توجو خير من المقام مع من لا تأمن شره...» [29] .

«پيوستن به آنكه به او اميدواري، بهتر از بودن با كسي است كه از شر و بدي او ايمن نيستي....».

31 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «الجهل خصم، و الحلم حكم، و لم يعرف راحة القلب من لم يجرعه الحلم غصص الغيظ...» [30] .

«ناداني، دشمن است، بردباري فرزانگي است و آنكه با بردباري نتواند خشم خود را فرودهد و دندان بر جگر نهد هرگز روي آرامش خاطر را نخواهد ديد...».

32- حضرت - عليه السلام - فرمود: «نائل الكريم يجبك اليه و نائل اللئيم يضعك لديه...» [31] .



[ صفحه 109]



«نيكي در حق كريمان، تو را نزد آنان گرانقدر و بزرگوار و نيكي در حق لئيمان، تو را نزد آنان خوار و بي مقدار مي كند...».

33- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من كان الورع سجية و الافضال حليته انتصر من اعدائه بحسن الثناء عليه و تحصن بالذكر الجميل من وصول نقص اليه...» [32] .

«آنكه پرهيزگاري خصلت و نيكي كردن زيورش باشد، با ستايشي كه از او مي شود بر دشمنان پيروز مي گردد و با نام نيكي كه دارد خود را از رسيدن هر نقصي حفظ مي كند...».

34- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من مدح غير المستحق فقد قام مقام المتهم....» [33] .

«آنكه شخص ناسزاوار و ناشايسته را بستايد، خود را متهم كرده است....».

35- حضرت - عليه السلام - فرمود: «لا يعرف النعمة الا الشاكر، و لا يشكر النعمة الا العارف....» [34] .

«حق نعمت را تنها سپاسگزار بجا مي آورد و شكر و سپاسگزاري در گرو شناخت است...».

36- حضرت - عليه السلام - فرمود: «السهر الذللمنام، و الجوع ازيد في طيب الطعام....» [35] .

«شب زنده داري خواب را شيرين تر و گرسنگي، غذا را خوشايندتر و گواراتر مي كند....».

37- حضرت - عليه السلام - فرمود: «ان الوصول الي الله عز و جل سفر لا يدرك الا بامتطاء الليل...» [36] .



[ صفحه 110]



«رسيدن به خدا مستلزم سفري است كه تنها شب زنده داران بدان توفيق مي يابند....».

38- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من لم يحسن ان يمنع لم يحسن ان يعطي...» [37] .

«آنكه خوب بازندارد (خوب مالش را حفظ نكند)، خوب نمي بخشد...».

39- حضرت - عليه السلام - به متوكل عباسي فرمود: «لا تطلب الصفاء ممن كدرت عليه و لا النصح من صرفت سوء ظنك اليه، فانما قلب غيرك لك كقلبك له...».

«از آنكه زهر در كامش كرده اي انتظار صميميت نداشته باش و از آنكه گمان بد درباره اش داشته اي پند و اندرز مخواه؛ زيرا انديشه و ضمير او درباره ي تو مانند انديشه و ضمير تو درباره ي اوست....».

40- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من الجهل الضحك من غير عجب...» [38] .

«خنده ي بيجا نشانه نابخردي است...».

41- حضرت - عليه السلام - فرمود: «ان لكلام الله فضلا علي الكلام كفضل الله علي خلقه ولكلامنا فضل علي كلام الناس كفضلنا عليهم....».

«همانگونه كه خداوند برتر از خلق است كلام الهي نيز برتر از سخنان مخلوقات است و همانطور كه ما بر مردم برتر هستيم كلام ما نيز بر سخنان آنان برتر است....».

42- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من التواضع السلام علي كل من تمر به،



[ صفحه 111]



فالجلوس دون شرف المجلس...» [39] .

«سلام بر هر كه مي گذري و نشستن در پايين مجلس از نشانه هاي فروتني است....».

43- حضرت - عليه السلام - فرمود: «اولي الناس بالمحبة من املوه...».

«شايسته ترين كس به محبت آنست كه از او اميد اين كار مي رود....».

44- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من الفواقر التي تقصم الظهر جار ان رأي حسنة اطفأها و ان رأي سيئة افشاها» [40] .

«يكي از مصيبتهاي هولناك كمرشكن، همسايه اي است كه اگر نيكي ببيند آن را خاموش و اگر بدي ببيند آن را آشكار كند».

45- حضرت - عليه السلام - فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم اقرب الي اسم الله الاعظم من سواد العين الي بياضها....» [41] .

«بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم پروردگار، نزديك تر از سياهي به سفيدي چشم است....».

46- حضرت - عليه السلام - فرمود: «لا تمار فيذهب بهاؤك، و لا تمازج فيجترأ عليك...» [42] .

«جدال مكن كه هيبت و سنگيني تو زائل مي شود و شوخي مكن كه بر تو دلير مي گردند....».

47- حضرت - عليه السلام - فرمود: «من رضي بدون الشرف من المجلس لم يزل الله و ملائكته يصلون عليه حتي يقوم من المجلس....» [43] .

«آنكه به جاهاي معمولي مجلس خشنود باشد (اگر در مجلسي نشيند)



[ صفحه 112]



خداوند و ملائكه همواره بر او صلوات و درود مي فرستند تا از آنجا بر خيزد...».

48- حضرت - عليه السلام - فرمود: «الاشراك في الناس اخفي من دبيب النمل علي المسح الأسود في الليلة المظلمة...» [44] .

«شرك در ميان مردم از حركت مورچه بر جاده اي سياه در شبي تيره، پنهان تر است...».

49- حضرت - عليه السلام - فرمود: «للقلوب خواطر من الهوي، و العقول تزجر، و تزاد في التجارب علما مستأنفا، والاعتبار يفيد الرشاد...».

«دلها را خطوراتي از ميل و هواست ليكن خردها بازدارنده اند و در تجربه ها دانشهاي تازه اي بر خرد افزوده مي شود و عبرت گرفتن به راهيابي سود مي رساند...».

50- حضرت - عليه السلام - فرمود: «المقادير الغالبة لا تدفع بالمغالبة، والأرزاق المكتوبة لا تنال بالشره و المطالبة... تذلل للمقادير نفسك، واعلم انك غير نايل بالحرص الا ما كتب لك....» [45] .

«قدرهاي پيروز را با سركشي نتوان مغلوب كرد و روزيهاي تعيين شده و مقدر با آزمندي و پيگيري به دست نمي آيد. نفس خود را رام تقدير كن و بدان با حرص و آز جز بدانچه روزي توست، دست نخواهي يافت...».


پاورقي

[1] نزهة الناظر في تنبيه الخواطر، ص 51.

[2] تحف العقول، ص 489.

[3] همان مدرك.

[4] تحف العقول، ص 488.

[5] همان مدرك.

[6] تحف العقول، ص 489.

[7] همان مدرك.

[8] همان مدرك.

[9] همان مدرك.

[10] همان مدرك.

[11] همان مدرك.

[12] همان مدرك.

[13] تحف العقول، ص 489.

[14] تحف العقول، ص 489.

[15] تحف العقول، ص 489.

[16] تحف العقول، ص 489.

[17] تحف العقول، ص 489.

[18] همان مدرك.

[19] بحارالانوار، ج 75، ص 377 (در ضمن يك حديث).

[20] بحارالانوار، ج 75، ص 377 (در ضمن يك حديث).

[21] بحارالانوار، ج 75، ص 377 (در ضمن يك حديث).

[22] بحارالانوار، ج 75، ص 377 (در ضمن يك حديث).

[23] بحارالانوار، ج 75، ص 377 (در ضمن يك حديث).

[24] همان مدرك.

[25] همان مدرك.

[26] همان مدرك.

[27] همان مدرك.

[28] همان مدرك.

[29] همان مدرك.

[30] بحارالانوار، ج 75، ص 377.

[31] بحارالانوار، ج 76، ص 378.

[32] بحارالانوار، ج 75، ص 378.

[33] بحارالانوار، ج 75، ص 378.

[34] همان مدرك.

[35] بحارالانوار، ج 75، ص 379.

[36] بحارالانوار، ج 75، ص 380.

[37] همان مدرك.

[38] تحف العقول، ص 487.

[39] تحف العقول، ص 487.

[40] تحف العقول، ص 487.

[41] همان مدرك.

[42] تحف العقول، ص 486.

[43] تحف العقول، ص 486.

[44] تحف العقول، ص 487.

[45] بحارالانوار، ج 75، ص 379.