بازگشت

در آستان قرآن


امامان اهل بيت - عليهم السلام - توجهي فوق العاده به تفسير قرآن داشتند و هر يك صاحب مكتب تفسيري بودند. آنچه مسلم است آنست كه آنان به دقايق قرآن، ناسخ و منسوخ آن، مطلق و مقيد آن، عام و خاص آن و شأن نزول آيات، داناتر از همگان بودند. بزرگ اين خاندان مولاي متقيان اميرالمؤمنين - همانطور كه خودشان تصريح مي كردند - بيش از همه صحابه به حقايق قرآن و محكم و متشابه آن و حتي هنگام نزول آيات آگاه بودند.

امام حسن عسكري نيز مانند پدران بزرگوار خود از پيشوايان و ائمه مفسران به شمار مي رفت و از ايشان تفسيري نقل شده كه به تفسير امام عسكري معروف شده است، اما قبل از آنكه به اين كتاب بپردازيم تفسير چند آيه را از حضرت نقل مي كنيم.

1- ابوهاشم جعفري مرد ثقه و امين اهل بيت مي گويد: نزد امام حسن عسكري بودم و از ايشان درباره ي تفسير اين آيه پرسش كردم:

«ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله...» [1] .



[ صفحه 114]



«سپس كتاب را به بندگان برگزيده خود عطا كرديم پس گروهي به خود ستم كردند و گروهي ميانه روي پيشه ساختند و گروهي به اذن پروردگار به سوي نيكيها شتافتند...».

حضرت فرمود: اين آيه درباره ي آل محمد - صلي الله عليه و آله - نازل شده است ستمگران به خود، كساني هستند كه به امامت ما قائل نيستند. ميانه روان، كساني هستند كه امام را مي شناسند و به او معتقدند. و شتابندگان در راه خير به اذن پروردگار، امامان - عليهم السلام - مي باشند.

ابوهاشم مي گويد: چشمانم پر اشك شد و با خود درباره ي عظمت اين خاندان و آنچه خداوند به آنها تفضل كرده است مي انديشيدم كه امام نگاهي به من كرد و فرمود: آري، همانگونه كه انديشيده اي مقام آل محمد بسيار والاست. پس خدا را سپاس گو كه تو را از محبان اين خاندان و متمسكان به آنها قرار داده است. تو در روز قيامت - كه هر كس را با امامش فرامي خوانند - با ما خوانده مي شوي پس بشارت باد بر تو كه بر راه راست هستي و عاقبت بخيري [2] .

2- محمد بن صالح ارمني از امام حسن عسكري درباره ي معناي سخن خداوند متعال در سوره ي رعد پرسش كرد كه مي فرمايد:

«يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب» [3] .

«خداوند آنچه را كه بخواهد محو مي كند و آنچه بخواهد مي نگارد و نزد اوست ام الكتاب».

حضرت پاسخ فرمود: آيا جز اين است كه آنچه را وجود دارد مي زدايد و آنچه را نيست مي نگارد. والاست خداوند توانمند كه به اشيا قبل از وجودشان علم دارد و خالقي قبل از هر آفريده اي كه اوست دين پرور.



[ صفحه 115]



محمد بن صالح شگفت زده گفت: گواهي مي دهم كه تو حجت و ولي خدا هستي و تو بر راه راست قرار داري و تويي اميرمؤمنان و امام متقيان [4] .

3- محمد بن صالح ارمني از امام حسن عسكري درباره ي معناي اين آيه پرسش كرد:

«لله الامر من قبل و من بعد؛ [5] قبل و بعد از هر چيز فرمان خداي راست».

حضرت فرمود: «قبل از فرمان دادن، دستور از آن خداست و پس از فرمان دادن به آنچه كه اراده كند باز فرمان از آن اوست».

با خود اندشيدم كه اين تفسير همان آيه قرآن و سخن خداوند است كه مي فرمايد: «امر» و «خلق» (آفرينش و تدبير آفريدگان) از آن خداوند تبارك و تعالي پروردگار جهانيان است [6] .

امام به من نگريست و تبسمي كرده فرمود: (آري) آفرينش و تدبير از آن خداوند متعال، پروردگار جهانيان است. [7] .

4- ابوهاشم مي گويد: نزد امام حسن عسكري - عليه السلام - بودم كه محمد بن صالح از ايشان درباره ي معناي آيه زير پرسش كرد:

«و اذ اخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذريتهم، و اشهدهم علي انفسهم الست بربكم قالوا بلي شهدنا» [8] .

«و آن هنگام كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذريه ي آنها را برگرفت و آنها را بر خود گواه ساخت كه آيا من پروردگار شما نيستم؟! همه گفتند: آري، ما به خدايي تو گواهي مي دهيم».



[ صفحه 116]



امام حسن عسكري - عليه السلام - پاسخ داد: با اين كار، معرفت به پروردگار محقق شد. سپس مردم آن حادثه را فراموش كردند و به زودي به ياد خواهند آورد. و اگر اين عهد نبود هيچ كس آفريدگار و روزي ده خود را نمي شناخت.

ابوهاشم مي گويد: از نعمات الهي به اين خاندان و دانش گسترده ي اين حجت حق در شگفت شدم و در انديشه فرورفتم كه حضرت به طرفم روي آورد و فرمود:

«اي ابوهاشم! مطلب، بالاتر از آنست كه تو مي پنداري و شگفت آورتر از تصورات تو مي باشد. درباره ي خانداني كه شناختن آنها شناختن خداوند است و منكر آنان منكر خدا چه مي پنداري. مؤمني نيست مگر آنكه امامان را تصديق مي كند و به معرفت و شناخت آنان يقين دارد» [9] .

5- سفيان بن محمد صيفي مي گويد: به امام حسن عسكري نامه اي نوشتم و در آن معني «وليجه» (دوست همراز و بسيار صميمي) در آيه زير پرسش كردم:

«و لم يتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة» [10]

«به حقيقت، مؤمن كسي است كه جز خدا، رسولش و مؤمنان را به دوستي و صميميت برنگزيند».

سپس با خود انديشيدم مؤمنان در اين آيه كيستند؟ پاسخ امام كه به دستم رسيد چنين بود:

«وليجه آن چيزي است كه نزد ولي امر مي ماند. با خود درباره ي مؤمنان در اين آيه انديشيده بودي و با خود مي گفتي چه كساني هستند پس بدان كه آنان امامان هستند كه به خدا ايمان مي آورند و ماييم آنها.».



[ صفحه 117]



به همين مقدار از نظرات تفسيري حضرت اكتفا مي كنيم.


پاورقي

[1] سوره فاطر، آيه 32.

[2] الثاقب في المناقب / جرجاني، ص 242 - 241.

[3] سوره ي رعد، آيه 39.

[4] الثاقب في المناقب، ص 242 و كشف الغمه، ج 3، ص 209.

[5] سوره روم، آيه 4.

[6] سوره اعراف، آيه 54.

[7] كشف الغمه، ج 3، ص 210.

[8] سوره اعراف، آيه 172.

[9] كشف الغمه، ج 3، ص 210.

[10] سوره توبه، آيه 16.