بازگشت

ابراهيم بن الخضيب انباري


شيخ او را از اصحاب امام حسن عسكري - عليه السلام - نام مي برد [1] ابراهيم ماجراي زير و حديث امام را روايت كرده است:

ابوعون ابرش نامه اي به امام حسن عسكري - عليه السلام - نگاشت و از اينكه حضرت در سوگ پدر بزرگوارشان گريبان چاك داده بودند خرده گيري كرد و آن را باعث وحشت و ايجاد مسأله در ميان مردم دانست.

امام - عليه السلام - در پاسخ نوشت: «اي احمق تو را چه به اين ايرادها! مگر موسي در سوگ برادرش هارون گريبان چاك نداد؟! بدانكه كساني هستند كه مؤمن زاده مي شوند، با ايمان زندگي مي كنند و مؤمن از دنيا مي روند؛ گروهي نيز كافر به دنيا مي آيند با كفر در آن زندگي مي كنند و كافر از دنيا مي روند؛ گروهي ديگر، مؤمن به دنيا مي آيند با ايمان زندگي مي كنند و در حالت كفر از دنيا مي روند. و تو قبل از مرگ كافر خواهي شد و عقلت را از دست خواهي داد».

مدتي بعد عقل خود را از دست داده به ياوه گويي پرداخت و قبل از مردن فرزندانش او را در خانه از ديد مردم پنهان كرده بودند زيرا وسوسه شديد و ضعف عقل بر او مستولي شده بود [2] .


پاورقي

[1] رجال طوسي.

[2] كشي.