بازگشت

داوود بن قاسم


معروف به ابوهاشم جعفر از بزرگان اسلام و پرچمداران توحيد بود.

در اينجا به اختصار به جلوه هاي پرعظمت زندگي ايشان اشاره مي كنيم.

دودمان تابناك: نسب شريف او به شهيد جاودانه اسلام جعفر طيار برادر بزرگوار علي بن أبي طالب، مولاي متقيان منتهي مي شود. او فرزند قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن أبي طالب است. [1] در عالم انساب، نسبي از اين شريفتر يافت نمي شود.

محبت به اهل بيت: ابوهاشم از دلباختگان امامان اطهار بود. امام رضا، جواد، هادي و حسن عسكري - عليهم السلام - را درك كرد و در مدح آنان اشعاري زيبا سرود. شعر زير را هنگام بيماري امام حسن عسكري - عليه السلام - سروده است:



[ صفحه 153]



«زمين گرد سرم چرخيد، قلبم فشرده و سنگين شد و گرماي سوزان تب، تنم را فرا گرفت آن هنگام كه گفتند امام بيمار و ناتوان است. گفتم: همه ي جان، هستيم فدايت باد كه با بيماريت اسلام ناتوان شد و ستارگان آسمان پايين آمدند».

«شگفتا! كه تو ريشه ي درد را خشكانده اي، چگونه دچار درد و رنج مي شوي تو طبيب دردهاي دين و دنياي مسلمانان و زنده كننده مردگان و زندگان هستي» [2] .

جايگاه او نزد ائمه: امامان معاصر ابوهاشم او را بسيار احترام مي گذاشتند و از او تقدير به عمل مي آوردند. امام هادي - عليه السلام - درباره ي او فرمود:

«اي ابوهاشم! شكر كداميك از نعمتهاي خداوند را مي خواهي بجا آوري؟ ابوهاشم مي گويد: خاموش ماندم و نمي دانستم چه بگويم. خود حضرت آغاز به سخن كرده گفت: خداوند به تو نعمت ايمان عطا كرد و تنت را بر دوزخ حرام نمود، سلامتي به تو داد تا او را پرستش و اطاعت كني و تو را صفت قناعت بخشيد تا از رو زدن بي نياز باشي» [3] .

موقعيت اجتماعي: ابوهاشم جعفري مورد احترام جميع طبقات مردم بود. تذكره نويسان درباره ي او گفته اند: از موقعيت ممتازي نزد سلطان برخوردار بود و از زاهدان ناسك و ورع، عالم و عامل به شمار مي رفت. در عصر او نسب او از



[ صفحه 154]



همه افراد خاندان ابي طالب شريفتر بود [4] كسي كه چنين صفاتي داشته باشد شايسته احترام و تجليل است.

دليري و بي باكي: ابوهاشم، مردي دلاور و پردل بود كه از گفتن حقايق حتي در سخت ترين شرايط باكي نداشت. مورخان نقل مي كنند هنگامي كه سر بريده ي انقلابي بزرگ «يحيي» را نزد قاتل او محمد بن عبدالله بن طاهر آوردند و گروهي به تبريك گويي پرداختند، ابوهاشم جعفري نيز وارد شد و گفت: «اي امير! به تهنيت گويي امري نزدت آمده ام كه اگر پيامبر اكرم - صلي الله عليه و آله - زنده بود او را تسليت مي گفتند!».

همگان خاموش شدند و كسي پاسخ نداد. و او در حالي كه خارج مي شد گفت: «اي فرزندان طاهر! گوشت يحيي را بخوريد كه گلوگير (وبايي) است و بدانيد كه پاره ي تن پيامبر ناگوارتان است. خون به ناحق ريخته اي كه خداوند خواهان آن است هرگز هدر نخواهد رفت و انتقام آن گرفته خواهد شد» [5] .

درگذشت: ابوهاشم در جمادي الاولي سال 261 ه يك سال پس از وفات امام حسن عسكري - عليه السلام - به جوار رحمت حق شتافت. [6] .


پاورقي

[1] الكني و الالقاب، ج 1، ص 174.

[2] اعلام الوري، ص 366:



مادت الارض بي وادت فوادي

و اعترتني موارد العرواء



حين قيل الامام نضو عليل

قلت: نفسي فدته كل الفداء



مرض الدين لاعتلالك و اعتل

و غارت له نجوم السماء



عجبا ان منيت بالدا و السقم

و انت الامام حسم الداء



انت آسي الادواء في الدين والد

نيا و محي الاموات و الاحياء.

[3] بررسي زندگاني امام هادي (ع) به همين قلم.

[4] الكني و الالقاب، ج 1، ص 176.

[5] تاريخ طبري، ج 11، ص 9:



يا بني طاهر كلوه و بيا

ان لحم النبي غير مري



ان وترا يكون طالبه الله

لو تر نجاحه بالحري.

[6] الكني والالقاب، ج 1، ص 176.