بازگشت

زندگاني اقتصادي


قبل از بحث از حيات اقتصادي آن روزگار به ايجاز، اهتمام اسلام را به اقتصاد جامعه و شكوفايي آن را مورد بررسي قرار مي دهيم. اسلام بر افزايش



[ صفحه 182]



درآمد افراد و بهبود زندگي آنان و توسعه اقتصادي پافشاري مي كند و فقر را حادثه اي ويرانگر و پديده اي كفر پرور معرفي مي كند، فقر و كفر را در يك سو قرار مي دهد و نابودي آن دو را به يكسان از مسلمانان مي خواهد. فقر و تهيدستي را از عوامل گسترش انحراف فكري و عقيدتي دانسته از حكام مي خواهد دامن همت به كمر زده مسلمانان را از خطر بي چيزي نجات بخشند.

يكي از روشهاي مؤثر در رفع فقر محدود كردن تصرف حكام در بيت المال مسلمين به وسيله اسلام است. زمامداران نمي توانند آنگونه كه خود بخواهند دارايي مردم را بازيچه ي خود ساخته جهت مصارف خود و نزديكانشان خرج كنند. زيرا اينكار خيانت به پيمان خدا و خيانت به مسلمانان است. اقتصاد اسلامي وجهه نظر خود را بهسازي اوضاع اقتصادي محرومان قرار داده و در اين مورد دستورهاي روشن و اكيدي صادر كرده است ليكن حكومت عباسيان در تمام دوران خود از روش اسلام كاملا منحرف شده و درست برعكس برنامه هاي اين دين مبين عمل مي كردند و كمترين احتياطي در اموال مسلمين نداشتند و به جاي ايجاد رفاه ميان آنان به اسراف و باد دستي مي پرداختند.

در اينجا چهارچوب اقتصاد عمومي در زمان عباسيان را مي آوريم.