بازگشت

چيرگي تركان بر حكومت


از مهمترين عوامل فساد اداري و سياسي در دستگاه حكومت عباسي در زمان امام حسن عسكري - عليه السلام - تسلط تركان بر حكومت و بازي كردن با سرنوشت آن بود. كرسي خلافت عباسي تابع نظر و خواسته ي آنان بود هر كه را مي خواستند به خلافت مي گماشتند و هر كه را نمي خواستند معزولش مي ساختند.

تمام نيروهاي حكومتي و قوانين در دست آنان بود و تركان در حقيقت حكومت و خلافت مي كردند. خلافت به نامي پوچ بدل شده بود و خليفه را ياراي دخالت در امور دولتي نبود. وظايف كاملا تفكيك شده بود، تركان حكومت مي كردند و خليفه به خوشگذراني و فرورفتن در لهو و لعب و مسخرگي مي پرداخت. معتمد عباسي طي ابياتي ناتواني خود را در برابر تركان چنين بيان مي كند:

«آيا اين عجيب نيست كه كسي چون من از كمترين بهره محروم باشد و



[ صفحه 229]



همه ي دنيا را به نام او بگيرند ليكن از آن چيزي به دست او نيايد؟!» [1] .

اموال اين خليفه را بلوكه كرده بودند و او حق تصرف حتي در مقدار كمي از آن را نداشت اما در همان حال دنيا تحت سيطره او بود و به نامش سكه مي زدند! تركان بر تمام اركان دولت چنگ انداخته و جايي براي دخالت خليفه نگذاشته بودند. شاعري حالت مستعين خليفه عباسي را چنين توصيف مي كند:

«خليفه اي در قفس ميان «وصيف» و «بغا» [2] قرار دارد و طوطي صفت هر چه آن دو به او بگويند مي گويد». [3] .

جالب آنكه هنگامي كه «المعتز بالله» به خلافت رسيد عده اي از دوستانش جماعتي از منجمان را خواستند تا بپرسند كه خليفه تا چه مدت در مصدر امور خواهد بود و چقدر بر اريكه قدرت خواهد نشست. يكي از ظريفان به آنان گفت:

- من مي دانم چه مدتي خواهد بود...

- خوب بگو....

- كارها به دست تركان است و آنانند كه تعيين مي كنند خليفه تا كي حكومت كند و زنده بماند...

همگان با تصديق گفته اش غرق در خنده شدند. [4] .



[ صفحه 230]



در اينجا سخن از برخي جلوه هاي زندگاني سياسي دوران امام حسن عسكري - عليه السلام - را به پايان مي بريم و همانطور كه ديديم زندگاني تاريك، ستمگرانه و دهشتناكي بود.


پاورقي

[1] الديارات / الشابشتي، ص 101:



اليس من العجائب ان مثلي

يري ما قل ممتنعا عليه



و تؤخذ باسمه الدنيا جميعا

و ما من ذاك شي ء في يديه.

[2] دو تن از سرداران ترك - م.

[3] مروج الذهب، ج 4، ص 61:



خليفة في قفص

بين وصيف و بغا



يقول ما قالا له

كما يقول الببغا.

[4] الفخري، ص 181.