بازگشت

حكومت معتمد


معتمد 25 ساله بود كه به خلافت رسيد [1] مورخان گفته اند كه او مردي شهوتران و شيفته لذتهاي حرام بود. از اداره ي امور مردم روي گردانده و به خنياگران و نوازندگان روي آورده بود و بر اثر ارتكاب محرمات الهي موجب بيزاري مردم از خودش شده بود. [2] .

در خلافت او بود كه امام حسن عسكري - عليه السلام - درگذشت. حضرت مصائب بسياري از دست معتمد كشيد كه برخي را ذكر مي كنيم:



[ صفحه 267]



بازداشت امام - عليه السلام -: معتمد، طاغوت عباسي امام حسن عسكري و برادرش جعفر را زنداني كرد و به رئيس زندان «علي جرين» دستور داد گزارش كارها و امور حضرت را در هر وقتي به او بدهد. او نيز معتمد را با خبر مي كرد كه حضرت كمترين حركتي كه با سياست عباسيان مغاير باشد انجام نمي دهد و از دنيا منصرف شده ملازم آستان الهي است؛ روز را روزه مي گيرد و شب را با عبادت به پايان مي برد. بار ديگر كه خليفه گزارشي از كارهاي حضرت را خواست همان سخنان قبل را شنيد. پس دستور داد حضرت را آزاد كند و از او پوزش خواهي كند و سلامش را به او برساند. رئيس زندان خود را شتابان به حضرت رساند كه ديد ايشان كفش و لباس پوشيده و آماده خروج هستند. او كه متعجب شده بود پيام معتمد را رساند و امام برخاست تا راه افتد اما بر جاي خود ماند. زندانبان به سرعت پرسيد: چرا ايستاده ايد؟

- تا آنكه جعفر بيايد.

- فقط دستور آزادي شما صادر شده نه جعفر.

«نزد معتمد برو و به او بگو كه مرا و او را با هم از خانه گرفته و آورده اي و اگر تنها برگردم مسائلي پيش خواهد آمد كه از تو پنهان نيست».

زندانبان نزد خليفه رفت و گفته هاي امام را رساند او نيز دستور داد جعفر را آزاد كنند و حضرت - عليه السلام - در حالي كه اين آيه را مي خواند از زندان خارج شد:

«يريدون ليطفؤا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو كره الكافرون». [3] .

«مي خواهند با دهانهايشان نور خدا را خاموش كنند، و خداوند نور خود را به كمال خواهد رساند اگر چه كافران نپسندند». [4] .



[ صفحه 268]



امام حسن عسكري - عليه السلام - همچنان تحت مراقبتهاي شديد امنيتي و فشارهايي بود كه به وسيله معتمد عباسي درباره اش اعمال مي شد. نيروهاي انبوه حكومت و جاسوسان آن، امام را محاصره كرده و دمهايش را نيز شماره مي كردند.

هر كس از علما و فقها قصد ديدار حضرت را داشت تحت تعقيب آنان قرار مي گرفت. اين مراقبتها همواره ادامه داشت تا آنكه معتمد، حضرت را مسموم كرد و به شهادت رساند كه از آن سخن خواهيم گفت.

به هر حال امام با اين خلفا كه دشمني اهل بيت را نصب العين خود قرار داده بودند معاصر بود و در زندانهاي تاريك آنان رنجها كشيد. هر چند بارها خواستند حضرت را ترور كنند اما خداوند آنان را به حوادث بزرگ مثل شورشهاي داخلي و خودكامگي تركان مشغول داشت و حضرت را حفظ كرد.



[ صفحه 269]




پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 4، ص 138.

[2] تاريخ الخلفاء، ص 363.

[3] سوره ي صف، آيه 8.

[4] مهج الدعوات، ص 274.