بازگشت

نام، كنيه و لقب ها


نام معروف آن حضرت بالاتفاق حسن است.

الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف. [1] .

در كتاب جنات الخلود نوشته: 1 - عبدالله 2 - حسن به مزايايي كه در جدول امام حسن عليه السلام گفته شد، در كتب سماويه نامش باقي است يعني نام جد.

كنيه ي آن حضرت ابومحمد و ابوالقاسم و ابوالحسن است. [2] .

در كتاب جنات الخلود گويد: كنيه ي او ابومحمد و ابوالقاسم است به اعتبار فرزند رشيدش كه مسمي به «م ح م د» و ملقب به قاسم است و همين فضيلت براي او بس است چنان كه در كتاب كشف الغمه از قول كمال الدين محمد بن طلحه آورده: بس است براي ابومحمد حسن عسكري كه خداوند او را گرامي داشته به آنكه كنيه اش را به اعتبار «م ح م د» المهدي ابومحمد قرار داده و حضرت مهدي را از صلب او بيرون آورده و وي را از حزب او قرار داده است و اين براي فضيلت بس است. [3] .

چند لقب براي حضرت ذكر نموده اند: 1 - هادي 2 - المهتدي 3 - النقي 4 - الزكي 5 - الصامت 6 - الرفيق 7 - عسكري 8 - خالص 9 - سراج. [4] .

در كتاب جنات الخلود گويد: عسكري يعني منسوب به لشكر و اين مشهورترين القاب آن حضرت است و سبب ملقب شدن آن حضرت به اين لقب آن است كه خليفه



[ صفحه 252]



از آن حضرت خوف داشت كه مبادا خروج نمايد خواست قدرت و كثرت لشكر خود را به رخ حضرت بكشد، روزي خليفه سوار شده همراه آن حضرت به صحرا رفت و تلي عظيم در صحرا بود به لشكر دستور داد هر يك نفر يك دامن خاك از آن تل برداشت آن قدر لشكر بود كه آن تل نابود شد و جاي آن گودالي عظيم به هم رسيد پس آن حضرت از ميان دو انگشت خود چندان لشكر به او نشان داد كه ميان زمين و آسمان پر شد. [5] .

مرحوم علامه مجلسي مناسبت اين لقب را از مرحوم شيخ صدوق چنين نقل نموده:

از اساتيدم رضي الله عنهم شنيدم: در سامرا محله اي كه امام علي النقي و امام حسن عسكري عليهماالسلام در آن ساكن بودند عسكري ناميده مي شد از اين جهت به آن دو بزرگوار عسكري گفته مي شد. [6] .

و مرحوم محدث قمي نوشته: اسم شريف آن حضرت حسن و كنيه اش ابومحمد و اشهر القابش زكي و عسكري است و به آن حضرت و همچنين به پدر بزرگوارش (امام علي النقي عليه السلام) و جدش (امام جواد عليه السلام) ابن الرضا مي گفتند. [7] .

مناسبت هر يك از القاب آن حضرت با دقت در معاني آن ها روشن مي گردد و نيازي به توضيح ندارد.


پاورقي

[1] دلائل الامامة، ص 424.

[2] جنات الخلود، ص 38؛ دلائل الامامة، ص 424.

[3] جنات الخلود، ص 38، جدول 18.

[4] دلائل الامامة، ص 424؛ بحارالانوار، ج 50، ص 236؛ جنات الخلود، ص 38.

[5] جنات الخلود، ص 38.

[6] بحارالانوار، ج 50، ص 235.

[7] منتهي الآمال، فصل اول از حالات حضرت.