بازگشت

دوران سلطنت مهتدي بالله


مرحوم محدث قمي مي نويسد:

يك روز به آخر ماه رجب مانده سال 255 مهتدي بالله محمد بن هارون الواثق بن معتصم بر بساط خلافت نشست و چون بر خلافت مستقر شد طريق زهد پيش گرفت... روز سه شنبه شانزدهم ماه رجب سال 256 وي را كشتند.



[ صفحه 259]



علت كشتن او مختلف نقل شده ولكن در روايت وارد شده كه سبب قتل او آن شد كه حضرت امام حسن عسكري عليه السلام را زنداني نموده بود و قصد داشت كه آن جناب را شهيد كند حق تعالي عمر او را قطع كرد و طايفه ي اتراك با كمك مردم بر او ريختند و خونش بريختند. [1] .

مهتدي حضرت را به قتل تهديد مي كرد

مرحوم كليني با ذكر سند از احمد بن محمد نقل نموده كه آن زماني كه مهتدي شروع به كشتن موالي نمود به امام حسن عسكري عليه السلام نوشتم: اي سيد من! حمد خدايي كه او را از اذيت ما منصرف نموده به من خبر رسيده كه شما را تهديد كرده و مي گويد: به خدا سوگند آنان را از روي زمين برمي دارم.

امام عليه السلام با خط خود نوشت:

«ذاك أقصر لعمره عد من يومك هذا خمسة ايام و يقتل في اليوم السادس بعد هوان و استخفاف يمر به».

«اين كارش باعث كوتاهي عمر او مي گردد از امروز پنج روز بشمار روز ششم بعد از خواري و ذلت كشته مي شود».

احمد بن محمد مي گويد: جريان همان گونه شد كه حضرت خبر داده بود. [2] .

مهتدي حضرت را زنداني كرده بود

مرحوم سيد هاشم بحراني از كتاب غيبت شيخ طوسي نقل نموده كه ابوهاشم جعفري رحمه الله گفته: با امام حسن عسكري عليه السلام در حبس مهتدي بن واثق بوديم حضرت به من فرمود: امشب خدا عمر او را قطع مي نمايد. صبح كه فرارسيد اتراك شورش نمودند و مهتدي كشته شد و معتمد بر جاي او نشست. [3] .

و مرحوم مجلسي از كتاب مهج الدعوات از ابوهاشم جعفري نقل نموده كه در



[ صفحه 260]



زندان مهتدي نزد امام حسن عسكري عليه السلام زنداني بودم، حضرت به من فرمود:اي اباهاشم اين سركش اراده كرده بود كه امشب با خداي عزوجل بازي نمايد خدا عمر او را قطع نمود و سلطنت به غير او منتقل گرديد. و من فرزندي ندارم ولي به زودي خدا از راه كرم و لطفش به من فرزندي عطا خواهد نمود. ابوهاشم گويد: صبح كه شد ترك ها بر مهتدي يورش بردند و مردم آنان را ياري نمودند و او را كشتند و معتمد را به جاي او نشاندند. مهتدي عزمش را استوار نموده بود كه امام حسن عسكري عليه السلام را به شهادت برساند خدا او را به خودش مشغول نمود و به عذاب دردناك خدا گرفتار شد. [4] .


پاورقي

[1] تتمة المنتهي، ص 343 - 345.

[2] كافي، ج 1، ص 510، ح 16.

[3] مدينة المعاجز، ج 7، ص 647.

[4] بحارالانوار، ج 50، ص 313.