بازگشت

از عمر شخصي با دقت خبر داد


و از همان كتاب از عيسي بن صبيح نقل نموده: امام حسن عسكري عليه السلام در زندان نزد ما تشريف آورد او را مي شناختم به من فرمود: سن تو شصت و پنج سال و چند ماه و چند روز است، كتاب دعايي نزد من بود كه تاريخ ولادتم روي آن نوشته شده بود به آن تاريخ نگاه كردم ديدم همان گونه است كه حضرت فرموده.

و به من فرمود: فرزند داري؟ عرض كردم: نه. گفت: خدايا فرزندي روزي وي



[ صفحه 279]



گردان كه بازو و پشتيبان وي باشد سپس به اين شعر تمثل جست:



من كان ذا عضد يدرك ظلامته

ان الذليل الذي ليست له عضد



يعني: كسي كه بازو داشته باشد داد خود را مي گيرد، همانا خوار كسي است كه بازو نداشته باشد.

به حضرت عرض كردم: شما فرزند داريد؟

فرمود: آري به خدا سوگند به زودي براي من فرزندي خواهد بود كه زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود ولي اكنون فرزندي ندارم. [1] .


پاورقي

[1] همان، ص 275، ح 38.