بازگشت

حديثهاي بداء


1- عن مرازم بن حكيم قال سمعت اباعبدالله عليه السلام يقول: ما تنبأ نبي قط حتي يقر لله بخمس بالبداء و المشية و السجود و العبودية و الطاعة [1] .

هيچ كسي به پيامبري نرسيده مگر اينكه به پنج چيز در مورد خداوند اقرار كرد و آنها عبارتند از: بداء، مشيت و مقتضاي حكمت، سجده براي خداوند، عبوديت و اطاعت عملي از باري تعالي.

2- عن زرارة بن اعين عن احدهما عليهماالسلام: قال: ما عبدالله بشي ء مثل البداء [2] .

عبادت نشده خداوند به چيزي مثل بداء يعني باور به بداء از مسائل مهم و ضروري است.

3- عن هاشم بن سالم عن ابي عبدالله عليه السلام: ما عظم الله بمثل البداء [3] .

خداوند به چيزي چون بداء بزرگ شمرده نشده است.

4- عن الريان بن الصلت قال سمعت الرضا عليه السلام يقول: ما بعث الله نبيا قط الا بتحريم الخمر و ان يقر لله بالبداء [4] .

امام رضا عليه السلام مي فرمايد: خداوند هيچ پيامبري را مبعوث به رسالت نكرد، مگر با حرام كردن شراب و اقرار او به بداء براي خداوند.

مرحوم كليني (ره) در اصول كافي شانزده روايت در اين باره ذكر كرده است كه از



[ صفحه 36]



ظاهر برخي از آنها همان مطلبي برگرفته مي شود كه علماي اهل تسنن به شيعه نسبت مي دهند. ولي در همين باب رواياتي است كه خلاف نظر آنها را بيان مي كند كه ما به ذكر اين دسته از روايات مي پردازيم:

1- عن ابي عبدالله عليه السلام قال في هذه الاية «يمحوا لله ما يشاء و يثبت [5] قال و هل يمحي الا ما كان ثابتا و هل يبثت الا ما كان ثابتا [6] حضرت درباره ي اين آيه كه مي گويد: «محو مي كند خداوند هر چه را بخواهد و ثابت مي كند هر چه را بخواهد» فرمود: آيا محو مي كند جز چيزي را كه ثابت است و آيا ثابت مي كند جز چيزي را كه نبوده است.

2- عن زرارة بن اعين عن الباقر عليه السلام قال سألته عن قول الله عزوجل «قضي اجلا و اجل مسمي عنده» [7] قال عليه السلام: هما اجلان اجل محتوم و اجل موقوف [8] .

زراره از امام باقر عليه السلام در مورد آيه ي «فرمان اجل و مرگ را بر همه مقدر و مسلط كرد و اجلي كه معين و آشكار است نزد اوست» پرسيد، حضرت در پاسخش فرمود: دو گونه اجل است يكي اجل حتمي و معين است و ديگري اجل موقوف - كه با تغيير و تبديل شرايط، آن امر به وقوع نمي پيوندد.

3- عن الفضيل بن يسار قال سمعت اباجعفر عليه السلام يقول: العلم علمان فعلم عندالله مخزون لم يطلع عليه احدا من خلقه و علم علمه ملائكته و رسله، فما علمه ملائكته و رسله فانه سيكون، لايكذب نفسه و لا ملائكته و لا رسله و علم عنده مخزون يقدم منه ما يشاء و يؤخر منه ما يشاء و يثبت ما يشاء [9] .

حضرت صادق فرمودند: علم دو گونه است؛ يك علمي است كه نزد حق تعالي مخزون است و كسي بر آن آگاه نيست. يك گونه ي ديگر علمي است كه خداوند آن را به ملايكه و پيامبران آموزش داده است كه آن امر واقع مي شود زيرا خدا نه خودش را تكذيب مي كند و نه فرشتگان و پيمبرانش را؛ ولي در علم محفوظش هر چه بخواهد مقدم مي دارد و هر چه را بخواهد مؤخر مي دارد و هر چه را بخواهد اثبات و ايجاد مي كند.

4- عن ابي بصير عن ابي عبدالله عليه السلام قال: ان لله علمين: علم مكنون مخزون، لا يعلمه الا هو، من ذلك يكون البداء و علم علمه ملائكته و رسله و انبيائه و نحن نعلمه



[ صفحه 37]



حضرت فرمود: براي خداوند دو گونه علم است؛ علمي كه نزد او محفوظ است و هيچ كس جز خودش از آن آگاهي ندارد و بداء از اين گونه است. و علمي كه خداوند به فرشتگان و پيامبران و انبيا آموزش داده است و ما - ائمه - هم آن را مي دانيم.

5- عن ابي عبدالله عليه السلام: ما بدا لله في شي ء الا كان في علمه قبل ان يبدو له [10] .

حضرت صادق عليه السلام فرمود: بداء حاصل نشد براي خداوند در هيچ چيزي مگر آنكه خداوند دانا به آن امر بوده پيش از آنكه آن پديده ظاهر شود.


پاورقي

[1] اصول كافي، ج 1، ص 148.

[2] هما، ص 146.

[3] همان، ص 146.

[4] همان، ص 147.

[5] اصول كافي، ج 1، ص 148.

[6] سوره ي «الرعد»، آيه ي 39.

[7] سوره ي «الانعام»، آيه ي 2.

[8] اصول كافي، ج 1، ص 147.

[9] اصول كافي، ج 1، ص 147.

[10] اصول كافي، ج 1، ص 147.