بازگشت

بحثي درباره ي گريبان چاك زدن


از رواياتي كه در مرگ ابوجعفر سيد محمد، برادر حضرت، و در مرگ پدرش ذكر كرديم به دست مي آيد كه آن امام در مصيبت از دست دادن برادر و پدرش گريبان جامه ي خويش را پاره كرد. مردم به او اعتراض كرده و گفتند ما هيچ امامي را نديده ايم كه در غم از دست دادن بستگانش چنين كرداري انجام دهد و از هيچ شخصيتي نشنيده ايم كه چنين كرداري جايز باشد؛ بويژه صدور اين فعل از شخصي كه مدعي امامت و زعامت مردم عصر خويش است، امري بعيد است.



[ صفحه 44]



كشي در اين باره مي گويد: خرج ابومحمد عليه السلام في جنازة ابي الحسن عليه السلام و قميصه مشفوق، فكتب اليه ابوعون الابرش قرابة نجاج بن سلمه: من رايت او بلغك من الائمة شق ثوبه في مثل هذا؟ [1] .

ابومحمد به همراه جنازه ي پدرش بيرون آمد در حالي كه پيراهن او پاره شده بود و ابوعون ابرش در همين باره به امام نوشت: كدام يك از ائمه را ديدي يا از كدام يك از آنها به تو خبر رسيده كه در چنين مصيبتي گريبان خويش را پاره كند؟

حال جاي اين پرسش باقي است كه آيا گريبان چاك كردن از نظر شرعي جايز است و آيا اين كار از آن پيشتر نيز پيشينه داشته يا از ويژگيهاي اين امام عليه السلام بوده است؟

در پاسخ اين پرسش بايد گفت كه اين كردار در مصيبت از دست دادن پدر و برادر جايز است و داراي پيشينه هم بوده است. شيخ طوسي (ره) در اين باره مي گويد: سئل حنان بن سدير عن ابي عبدالله عليه السلام عن رجل شق ثوبه علي ابيه و علي امه و علي اخيه و علي قريب له، فقال عليه السلام لابأس بشق الجيوب. قد شق موسي بن عمران علي اخيه هارون عليه السلام و لا شي ء في اللطم علي الخدود سوي الاستغفار و التوبة و قد شققن الجيوب و لطمن الخدود الفاطميات علي الحسين بن علي عليه السلام و علي مثله تطلم الخدود و شقق الجيوب [2] يعني حنان از امام صادق پرسيد كه مردي در مصيبت از دست دادن پدر و مادر و برادر و بستگانش گريبان خويش را چاك زده است؛ آيا اين كردار جايز است؟

حضرت فرمود: ايرادي در اين كار نيست؛ زيرا كه موسي بن عمران عليه السلام در غم برادرش، هارون، چنين كرده است. و ديه ي لطمه زدن بر صورت استغفار و توبه است. و همانا فرزندان فاطمه عليهاالسلام در مصيبت واقعه ي كربلا گريبانها چاك زدند و لطمه ها بر صورت خويش زدند و بدين صورت يقه چاك زدن و لطمه بر صورت وارد ساختن جايز است.

و باز كشي (ره) مي گويد: كتب ابوعون الابرش قرابة نجاج بن سلمة الي ابي محمد عليه السلام: ان الناس قد استوحشوا من شق ثوبه علي ابي الحسن عليه السلام. فقال عليه السلام يا احمق و ما انت و ذاك؟ قد شق موسي علي هارون عليه السلام [3] .

ابوعون ابرش به امام عسكري عليه السلام نوشت كه مردم از گريبان چاك زدنش در مصيبت از دست دادن پدر، ابراز بيزاري و دلتنگي كردند و اين كردار را ناپسند دانستند. امام در



[ صفحه 45]



پاسخ نوشت كه اي نادان، تو چه مي داني و چگونه اين كردار را درك مي كني؟ به تحقيق موسي عليه السلام در غم فقدان برادرش، هارون، چنين كرد.

نكته ها

1- از روايات چنين برگرفته مي شود كه حضرت موسي عليه السلام در غم برادرش گريبان جامه اش را پاره كرده و عقيله ي بني هاشم نيز در رويداد كربلا چنين كردند. پس اين كردار پيشينه ي تاريخي داشته است.

2- اين كردار فعل حرام نيست؛ چرا كه اگر كرداري حرام و نامشروع بود هيچ گاه اهل بيت عليه السلام دست به چنين كرداري نمي زدند.

3- در جوابي كه حضرت براي ابوعون نوشتند او را با واژه ي نادان مورد خطاب قرار دادند. ممكن است كسي بگويد صدور چنين كلمه اي از امامي كه معدن ادب و كمال است، امري جايز نبود؛ بويژه آنكه او در مقام پرسش از حضرت بود نه در مقام توهين.

در پاسخ اين سخن بايد بگوييم كه امام بر پايه ي شناختي كه از اين شخص داشتند او را چنين مورد خطاب قرار دادند تا به او و ديگر همدستانش بفهمانند كه امام از درون دلهايشان آگاه است و مي داند كه اعتراض آنها برضد امام از منبع و منشأ درستي برخوردار نبوده، آنها صرفا براي موضع گيري در برابر حضرت دست به اعتراض زده اند. شاهد اين گفتار ما كلام امام عليه السلام است كه در پاسخ به ابرش چنين فرمود: و منهم من يولد مؤمنا و يحيي مؤمنا و يموت كافرا و انك لاتموت حتي تكفر و يتغير عقلك [4] .

يعني اي ابوعون برخي از مردم مؤمن به دنيا مي آيند و مؤمن زندگي مي كنند، ولي در حالت كفر از دنيا مي روند ون براستي كه تو نخواهي مرد تا اينكه كافر گردي و خرد خود را از دست بدهي.

پس با اين كلام صريح امام درباره ي او، كاملا روشن خواهد شد كه خطاب «نادان» به او خطابي ناپسند نبوده است. چه ناداني اي بالاتر از اينكه انسان در برابر امام خويش به عنوان اعتراض قد علم كند، به طوري كه به مرور ايام كافر بشود و با خسران از دنيا برود.

4- بر اين پايه، فقهاي شيعه هم حكم به جواز اين كردار داده اند. همان گونه كه صاحب



[ صفحه 46]



جواهر (ره) مي گويد: از استدلال حضرت صادق عليه السلام به گريبان چاك زدن حضرت موسي عليه السلام در فقدان برادرش و همچنين از روايت مرسلي كه منجر به فتواي اصحاب است، چنين برگرفته مي شود كه گريبان چاك كردن پدر و برادر جايز است؛ بخصوص آنكه كردار حضرت عسكري عليه السلام در اندوه از دست دادن پدرش دال بر اين مطلب است. بلكه بعيد نيست كه از باب تأسي به اهل بيت عليهم السلام به استحباب اين كردار قايل بشويم [5] .

5- از تتبع و بررسي در فتاوي به دست مي آيد كه گريبان چاك زدن فقط در مصيبت پدر و برادر جايز است نه در مورد اشخاص ديگر. و آنچه در روايت حنان بن سدير در جواز اين كردار در اندوه مادر و ديگر بستگان آمده بود، صحت ندارد؛ چرا كه سيره ي عملي امام عليه السلام و اهل بيت خلاف اين مطلب را بيان مي كند و لذا اين روايت «معرض عنه» فقها است و همه ي فقها اين كار را در غم از دست دادن پدر و برادر جايز دانسته اند.



[ صفحه 49]




پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 50، ص 191.

[2] رجال كشي، ص 479.

[3] رجال كشي، ص 479.

[4] رجال كشي، ص 479.

[5] جواهر الكلام، ج 4، ص 369.