بازگشت

آيا اعجاز با توحيد منافاتي ندارد؟


در اين رابطه بايد گفت كه اعجاز براي تصديق ادعاي رسالت و نبوت است نه براي اثبات معارف. بنابراين تفاوتي ندارد كه كردار اعجازي از سوي شخص پيامبر يا امام انجام گيرد يا توسط سببي ديگر. سنت جاريه ي الهي بر آن است كه اعمال را با اسبابش انجام دهد؛ بدين جهت گاهي اسباب اعجاز را در شخص انبيا قرار داده است، يعني به آنها قدرت كردار غيرعادي را داده است: چون احياي مرده و شفا دادن كوران به دست عيسي بن مريم عليه السلام و اعمال بسياري كه انبيا و اوصيا در طول تاريخ انجام داده اند. بايد گفت كه اين گونه اعجاز با توحيد منافات ندارد؛ چرا كه با قدرت و اذن خدا آن افعال انجام مي گيرد و از حيطه ي اذن و قدرت او بيرون نيست. شرك هنگامي محقق مي شود كه پيامبر يا امام بدون وابستگي و ارتباط با خدا به كرداري خارق العاده دست بزند. به تعبير ديگر، بايد گفت اگر پيامبر يا امام قدرتي در عرض قدرت حق تعالي مي داشتند و بدون نياز و وابستگي دست به چنين كرداري مي زدند و اين كردار، شرك آميز شمرده مي شد. ولي قدرت آنها در طول قدرت خدا و به اذن اوست و همان گونه كه تأثير اسباب عادي منافاتي با توحيد ندارد، تأثير اسباب غير عادي هم با توحيد منافاتي نخواهد داشت. پس گفتيم كه گاهي سبب اعجاز شخص پيامبر يا امام عليه السلام است و گاهي سبب اعجاز نفس پيامبر نيست، بلكه او از خدا مي خواهد و خداوند با اسباب بايسته اعجاز را محقق مي سازد كه البته هر دو گونه ي اينها اعجاز است، و به هر كيفيتي باشد اعجاز بر پايه ي يكتاگرايي صورت مي پذيرد و هيچ تعارضي با آن ندارد؛ چرا كه تحقق معجزه از پيامبر يا امام در صورتي



[ صفحه 69]



است كه او اتصال و ارتباطي ژرف و راسخ به خدا داشته باشد و اگر چنين نباشد هيچ گونه اعجازي صورت نمي پذيرد.