بازگشت

منتصر و ويژگيهاي او


پس از حكومت متوكل و ستم و جنايتي كه بر اهل بيت عصمت و طهارت و مسلمانان رفت ندايي نويدبخش به گوش مسلمانان رسيد و رشحات اميدوار كننده در دلهاي آنها جاري شد؛ چرا كه آنها در ماه شوال سال 247 شنيدند منتصر بالله به جاي پدر خويش بر



[ صفحه 79]



اريكه ي خلافت نشسته است. مسلمانان از اينكه جرثومه ي بيداد و جنايت كشته شد خرسند شده، در صدد بودند تا وضعيت آينده ي كشور اسلامي را بهتر از گذشته بيابند؛ در اين راستا، در كمين فرصت بودند تا اقدامات خليفه ي وقت را ببينند. از تاريخ چنين به دست مي آيد كه منتصر برخلاف پدر از صفات خوبي برخوردار بود و از بسياري از صفات رذيله كه متوكل را به مجسمه ي ناپاكي تبديل كرده بود بر حذر بود. گويند او رفتاري مناسب و نيكو با علويان داشت و اقدامات مثبتي در درازاي حكومت كوتاه خويش انجام داده است كه اهم آنها عبارتند از:

عزل صالح بن علي حاكم مدينه كه دشمن علويان بود و به آنها ستم مي كرد؛ تعيين علي بن الحسين به جاي صالح و سفارش به احسان و نيكي به آنها بر طبق شأن و منزلتشان؛ اختصاص مالي براي احسان به آنها؛ برگرداندن فدك، ملك حضرت زهرا عليهاالسلام، به علويان؛ برگرداندن اموال علويان به آنها پس از رفع ممنوعيت از اموال منقول و غيرمنقول آنها و اجازه ي زيارت مزار مطهر حضرت حسين بن علي عليه السلام كه در زمان متوكل منع شده بود.

پس از اين قضايا مسلمانان و شعرا و بزرگان او را ستودند و در وصف او سخنان شيوايي گفتند؛ چرا كه او در صدد برآمد تا مانند صفحه ي روشني در تاريخ عباسيان از ستم و جنايت دست بردارد و در حد توان فرح و سرور اهل بيت و علويان را فراهم كند.

با اين همه، حكومت منتصر چندان دوام نيافت، چون تركان عثماني از ترس كاهش قدرتشان دست به توطئه زدند و با وعده هايي كه به طبيب مخصوص خليفه دادند زمينه ي قتل او را فراهم كردند. تركان به ابن طيفور پزشك مخصوص دربار وعده ي سي هزار دينار را دادند كه تا خليفه را از پاي در آورد. در زماني كه خليفه بيمار بود پزشك براي مداوايش دست به فصد وي زد و با تيغي زهرآلود او را فصد كرد. در روز شنبه چهارم ربيع الاخر سال 248 به واسطه ي مسموميت جان سپرد. با مرگ او مسلمانان، كه مدتي كوتاه از ظلم و ستم عباسيان در امان مانده بودند، احساس اندوه و ضايعه كردند [1] .

شايان توجه است كه با همه ي محسناتي كه از حكومت كوتاه منتصر در كتابهاي تاريخي ذكر شده است اشاره اي به برخورد او با امام دهم و يازدهم نشده است. يعني كتابهاي



[ صفحه 80]



موجود تنها به ذكر كارهاي منتصر و برخورد او با علويان پرداخته اند؛ اما بايد گفت كه چگونگي برخورد منتصر با علويان و اجازه ي زيارت مزار حسين بن علي عليه السلام و برگرداندن فدك به علويان و ديگر امور انجام شده، مي تواند دليلي باشد بر اينكه منتصر موضع كينه توزانه و جبارانه نسبت به ائمه نداشته و آنها را تكريم و تعظيم مي كرده است. و الله العالم و هو الخير.


پاورقي

[1] زندگاني امام حسن عسكري، ص 254.