بازگشت

معتمد عباسي و بازداشت امام


معتمد عباسي به سبب اخباري كه در عظمت و عزت اين خاندان و ظهور منجي عالم بشريت از دامن امام عسكري عليه السلام شنيده بود همواره حضرت را در مراقبت شديد نگه مي داشت. در اين راستا حضرت را همراه برادرش به زندان «علي بن حزين» فرستاد و هماره از او مي خواست كه گزارش حضرت را برايش بفرستد. زندانبان همواره آگاهيهاي مبسوطي از وضعيت امام را براي خليفه مي فرستاد و ابراز مي كرد كه هيچ حركت سياسي و اجتماعي كه مخالف با حكومت وقت باشد، از حضرت بروز نمي كند و منصرف از دنيا شده، روزها را به روزه داري و شبها را به عبادت و مناجات با حضرت حق سپري مي كند. هر وقت خليفه از او گزارش مي خواست همين پاسخ را برايش مي فرستاد تا هنگامي كه خليفه دستور آزادي حضرتش را صادر كرد. علي بن حزين شتابان خود را به حضرت رساند و ديد كه حضرت آماده ي خروج از زندان است؛ زندانبان با شگفتي از كردار حضرت، پيام معتمد را به ايشان رساند. امام برخاست ولي حركت نكرد و از زندان خارج



[ صفحه 89]



نشد. علي بن حزين به امام گفت: چرا ايستاده ايد و به منزل نمي رويد؟ امام فرمودند: منتظر برادرم جعفر هستم. علي گفت خليفه فقط دستور آزادي شما را صادر كرده است نه آزادي برادرت را. حضرت گفت به نزد معتمد بو و بگو كه ما را با هم زنداني كرده ايد و اگر تنها به خانه بازگردم مسائلي رخ مي دهد كه از شما پنهان نيست. هنگامي كه خليفه اين پيام حضرت را شنيد، دستور آزادي حضرت و برادرش را داد. امام هنگام خروج از زندان به همراه برادرش، آيه ي يريدون ليطفؤا نورالله بأفواهم و الهل متم نوره و لو كره الكافرون را تلاوت مي كرد [1] يعني كافران مي خواهند با گفتارهاي خويش نور خداي را خاموش كنند ولي خداوند نورش را كامل خواهد كرد گرچه كافران را خوش نيايد؛ و بدين صورت امام از اين حبس بيرون آمد [2] .


پاورقي

[1] سوره ي «صف»، آيه ي 8.

[2] منتهي الامال، ج 2، ص 395، مهج الدعوات، ص 274.