بازگشت

علل حبس امام


1- اخبار متواتري كه از ناحيه ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه معصومين به مسلمانان مي رسيد و سينه به سينه و دست به دست به آيندگان منتقل مي شد، مهمترين دليل حقد و كينه ي عباسيان نسبت به امام حسن عليه السلام بود. چرا كه در همه ي آن روايات از امامي نام برده شد كه از صلب امام عسكري زاده خواهد شد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد و طومار



[ صفحه 92]



استكبار سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي را بر خواهد چيد. امامي كه با نداي توحيدي «الله اكبر»، انقلاب خويش را از مكه آغاز مي كند و انقلاب و نهضتش جهانگير مي شود. در رأس اين انقلاب، امام منتظر از كافران و معاندان و مخالفان انتقام خواهد گرفت و حتي در برخي از روايات از امام عصر عليه السلام به عنوان منتقم آل رسول صلي الله عليه و آله نام برده شده است.

اين اخبار دليل عمده اي بود تا همواره امام را در محاصره ي سياسي و نظامي و اقتصادي خويش داشته باشند تا به زعم آنها فرزندي از حضرت زاده نشود كه جهان را پر از عدل و داد كند. شاهد اين مدعا، كلام امام عليه السلام به ابوهاشم است در زماني كه در زندان مهتدي به سر مي برد. امام فرمود: يا اباهاشم ان هذا الطاغي اراد ان يتبعث بالله في هذه الليله، و قد بتر الله تعالي عمره و جعله الله للقائم من بعده - و لم يكن لي ولد - و سارزق ولدا [1] اي ابوهاشم، اين طاغي مي خواست امشب مرا بكشد. ولي خداوند زندگيش را تباه كرد؛ هم اكنون من پسري ندارم و خيلي زود صاحب پسري خواهم شد.

باز خود حضرت در كلامي ديگر فرمودند: زعموا انهم يريدون قتلي ليقطعوا هذا النسل و قد كذب الله قولهم و الحمدلله [2] دشمنانم پنداشته اند با كشتن من نسلم را قطع خواهند كرد و حال آنكه خداوند خواسته ي آنها را تكذيب كرده است. يعني به من فرزندي داده است، و حمد و سپاس سزاوار خداي جهان آفرين است.

2- دومين دليل محاصره ي امام بسياري قيامهاي علويان بود كه از آغاز سلسله ي عباسيان شكل گرفته بود و در درازاي تاريخ چند صد ساله ي حكومت عباسي ادامه داشت و همواره خلفاي وقت ريشه ي اين قيامها را در ارتباط با ائمه عليهم السلام مي دانستند. بدين جهت در زمان حيات امام عسكري براي اينكه ارتباط حضرت را با علويان و قيامهاي انقلابي آنها قطع كنند، هميشه امام را تحت نظر داشتند و تمام رفت و آمدهاي حضرت را كنترل مي كردند به گونه اي كه شيعيان نمي توانستند سهم امام و زكوات و ديگر اموال را به امام برسانند.

3- دليل ديگر، جايگاه و پايگاه عظيم حضرت امام در ميان طبقات گوناگون مردم بود. هر دسته و طبقه اي به سبب كمترين تماس و برخورد با آن وجود گرانقدر تغيير شيوه مي داد تا جايي كه رفتار خوب و شايسته ي امام، سرسخت ترين زندانبانان را متوجه



[ صفحه 93]



حقانيتش مي كرد و بدين ترتيب برخي از آنها از ملازمان حضرت مي گرديدند. هنگامي كه خليفه ي وقت مي ديد دو تن از سرسخت ترين مأمورانش به جاي شكنجه و ايذاي حضرت، خود منقلب گشته، به عبادت و اطاعت حق مي پردازند و جز به تمجيد و ستايش از حضرتش سخن نمي گويند، [3] چاره اي جز ادامه ي حبس و حصر امام عليه السلام نداشت. در اين راستا هماره يا امام در حبس و حصر به سر مي برد يا اينكه مراقبت شديد دستگاه بود.

4- دليل ديگر براي حصر امام، تبليغات سوئي بود كه در درازاي امامتش بر ضد او نزد خلفا انجام مي گرفت. پس از حكومت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و پس از پنج سال حكومت اميرالمؤمنين عليه السلام مي توان گفت از آغاز حكومت عثماني سيره ي سوئي ميان خلفا رواج پيدا كرد و آن، حضور متملقان و چاپلوسان و سخن چينان نزد خلفا بود. اين شيوه ي زشت به مرور زمان شكلي نو و تازه به خود مي گرفت و در هر دوره اي دشمن با لباسي تازه به جنگ با حق مي رفت. اين روند در حيات امام عسكري نيز وجود داشت. گفتار مغرضانه ي اصحاب زر و زور و تزوير نزد خلفا همه ي آنها را وادار مي كرد تا به گونه اي به مبارزه با حضرتش بپردازند و هر كدام از آنها با شيوه ي ويژه اي ايشان را زير نظر خويش داشتند تا امام همام دست به قيام نزند و مهمتر اينكه فرزندي از او زاده نشود.



[ صفحه 95]




پاورقي

[1] الغيبة، ص 134، بحارالانوار، ج 50، ص 303.

[2] زندگي امام عسكري (ع)، ص 275 به نقل از كفاية الاثر.

[3] اصول كافي، ج 1، ص 512.