بازگشت

حيات سياسي، اجتماعي و فرهنگي اين دوره


در بخش دوم اين كتاب ويژگيهاي خلفا و وزراي همروزگار حضرت را بررسي كرديم و دانستيم كه بسياري از آنها به لهو و لعب مشغول بودند به گونه اي كه خلافت ابزاري بود براي اجراي مقاصد شوم آنها. آنها هيچ ارزشي براي اسلام و مسلمانان قايل نبودند و هر صداي آزاديبخشي را در گلو خفه مي كردند. آن جباران موقعيتي تاريك و ترس آور را براي مردم رقم زدند كه نتيجه ي اين رفتارشان، چيرگي فقر اقتصادي و معنوي بر مردم، پيدايش فتنه ها و شورشهاي داخلي و خارجي بر ضد حكومت، جهل و ناداني مردم، ايجاد انحرافات و بدعتها در جامعه بود. در اين برهه از تاريخ است كه امام مسئوليتي بس خطير پيدا مي كند تا با كجرويهاي آنها به رويارويي برخيزد و حقايق را براي آيندگان روشن سازد.

او با شيوه هاي گوناگون به تبيين حقايق پرداخته، از هر راه ممكني براي انجام اين امر كمك گرفته است. او هدايتگري بود كه شمع وجودش تاريكيهاي زمان را در مي نورديد و ره يافتگان را به سوي او مي كشاند و هر يك از آنها خود آموزگاري بزرگ براي مسلمانان مي شدند و آنها را هدايت و رهبري مي كردند.

پس بر ماست كه كردار و رفتار امام و شيعيانش را بررسي كنيم تا دريابيم آنها با چه قدرت و تواني با ستم و ناداني مقابله كرده اند و در اين راستا فصول چندي را تنظيم كرده ايم تا اين بخش از حيات آن بزرگوار و شيعيانش را تشريح كنيم.



[ صفحه 107]