بازگشت

اصحاب و راويان حضرت عسكري


با آنكه خلفاي مستبد عباسي به شيوه هاي گوناگون مي خواستند از نشر فرهنگ غني اسلامي از طريق اهل بيت عليهم السلام جلوگيري كنند و در راستاي اين هدف در هر برهه اي از زمان دست به شيوه ي ويژه اي مي زدند، اما درخشندگي راه حق و فضيلت امان مبارزه را از دشمنان مي گرفت. به اندازه اي كه در برخي از مواقع خود آنها ناخواسته اسباب نشر علوم و معارف اسلامي را فراهم مي آوردند. البته از شرايط ويژه و نوپاي عباسيان در دوران امامت امام باقر و صادق عليهماالسلام كه بگذريم مي توان ادعا كرد كه ديگر شيعه موقعيت برجسته اي براي نشر احاديث پيدا نكرد. زيرا دشمن عباسي پس از محكم كردن جاي پاي خويش به گونه اي با هر يك از ائمه در اين جهت مبارزه كرد: با حبس و زنداني كردن امام كاظم عليه السلام اين مجال را از حضرت ربودند و با طرح و نقشه ي ولايت عهدي امام رضا عليه السلام او را از اين كار بازداشتند و با حضرت جواد عليه السلام نيز چنين برخورد مزورانه اي كردند. هر چه عمر حكومت آنها طولانيتر مي شد دشمني و عناد آنها نيز نسبت به ائمه بيشتر مي شد. تاريخ شيعي هيچ گاه استبداد و ستمگري متوكل را نسبت به امام علي عليه السلام از ياد نخواهد بد و پس از او نيز فرزندش امام عسكري عليه السلام مجالي نيافت تا به آموزش و تربيت



[ صفحه 170]



شاگردان و اصحاب و ياران بپردازد. اما با اين همه مي توانيم بگوييم كه هيچ گاه خداوند زمين را از حجتش خالي نكرده است و شيعه ي علوي محمدي با چنگ و دندان و تحمل هر گونه مصيبتي را به مقتدا و امامش متصل مي كرد و از ناحيه ي علم بيكران الهي او بهره مي جست و آن را به عاشقان و محبان اهل بيت مي رساند. بدين جهت، ما به ذكر نامهاي اصحاب و ياران امام عسكري مي پردازيم تا با معرفت و آشنايي با آنها به رهروي خويش همت بيشتري ببخشيم، و از درياي مواج انحرافات و كجرويها، تني سالم به ساحل بريم. چرا كه ائمه عليهم السلام كشتي رهايي هستند و بر ماست كه توسط اين اصحاب و راويان به آن سفينه چنگ زنيم. البته كوشش ما بر آن است كه از راويان و اصحابي نام ببريم كه مورد پذيرش اكثر علماي رجال باشند. آشنايي با اصحاب و راويان:

1- ابراهيم بن ابي حفص

نجاشي او را فردي ثقه و از اصحاب حضرت دانسته است [1] .

2- ابراهيم بن محمد بن فارس نيشابوري

شيخ طوسي (ره) او را از اصحاب امام هادي و عسكري عليهماالسلام دانسته است [2] .

3- ابراهيم بن محمد همداني

او از اصحاب امام رضا و جواد و هادي و عسكري عليهماالسلام است. از وكلاي حضرت نيز به شمار مي رود [3] .

4- ابراهيم بن يزيد

او و برادرش، احمد، از اصحاب حضرت به شمار مي روند [4] .

5- ابراهيم بن خضيب انباري

6- ابراهيم بن عبده

7- ابراهيم بن علي

شيخ طوسي (ره) در رجال اين سه نفر را از ياران و راويان حضرت مي شمارد [5] .

8- احمد بن ابراهيم

از ياران امام عسكري عليه السلام، است و درباره اش گفته شده انه ممدوح، عظيم الشأن [6] .



[ صفحه 171]



9- احمد بن ابراهيم

از خاصان امام هادي و امام عسكري عليهماالسلام است [7] .

10- محمد بن الحسن بن علي

او فطحي مذهب و فردي ثقه و از اصحاب امام هادي و عسكري عليهماالسلام است [8] .

11- احمد بن ادريس

فردي ثقه و فقيه و داراي روايات بسياري است [9] .

12- احمد بن حسان

او كه از اصحاب حضرت به شمار مي رود با جماعتي از شيعيان براي عرض تبريك ولادت حضرت حجت عليه السلام به سامرا رفتند [10] .

13- احمد بن حارث قزويني

ابوعلي محمد بن علي بن ابراهيم از او روايت مي كند و او يكي از راويان امام يازدهم بوده است [11] .

14- احمد بن الحسن الحسيني

از راويان حضرت عسكري عليه السلام است و حديث «زاهد در دنيا» از او روايت شده است [12] .

15- احمد بن حماد المحمودي

از ياران امام عسكري عليه السلام است [13] .

16- احمد بن عبيدالله السبيعي

او از ياران امام عليه السلام است و از حضرت حديث معنعن از رسول خدا صلي الله عليه و آله را روايت كرده است [14] .

17- احمد بن عبدالله مروان الانباري

18- احمد بن محمد الحصيني



[ صفحه 172]



شيخ طوسي اين دو را از ياران حضرت برشمرده است [15] .

19- احمد بن محمد

او از دوستان حضرت عليه السلام است و وقتي كه مهتدي شروع به كشتار ياران امام كرد نامه اي به ايشان نوشت كه حضرت در قسمتي از جوابش نوشت: عمر مهتدي كوتاهتر از اين حرفهاست [16] .

20- احمد بن محمد بن ابراهيم بن هاشم

وي از راوياني است كه حديث معنعن را از حضرت عسكري عليه السلام روايت كرده است [17] .

21- احمد بن محمد بن مطهر

اين شخص به ابوعلي مطهري مشهور است و مكاتباتي با حضرت دارد [18] .

22- احمد بن يزيد

شيخ طوسي (ره) او را از اصحاب حضرت مي داند [19] .

23- ادريس بن زياد

او از افراد ثقه اي است كه اصحاب امام صادق را درك كرده است و از آنها روايت كرده و از اصحاب و راويان امام عسكري عليه السلام است [20] .

24- اسحاق بن اسماعيل نيشابوري

شيخ طوسي (ره) او را از اصحاب حضرتش ذكر كرده، و او را فردي ثقه مي داند [21] و حضرت عسكري عليه السلام نامه ي طويلي برايش نوشته اند كه ما در بخش نامه ها محتواي آن را بررسي كرديم.

25- اسحاق بن جعفر زبيري

او همان شخصي است كه امام پيش از فوت معتز به او نوشت الزم بيتك حتي يحدث الحادث در خانه باش تا حادثه ي موردنظر واقع شود [22] و پس از چند روز اجل خليفه فرارسيد.

26- اشجع بن اقرع



[ صفحه 173]



از اصحاب حضرت است و به امام نامه اي نوشت و از او درخواست كرد كه دعا كند تا از درد چشم نجات پيدا كند [23] .

27- ابوخلف عجلي

28- ابوالبختري

شيخ طوسي (ره) اين دو را از اصحاب امام عسكري عليه السلام مي داند [24] .

29- بشر بن سليمان

او از نوادگان ابوايوب انصاري و يكي از ياران امام دهم و يازدهم است و امام دهم در شأن او فرمودند: شما مورد وثوق ما اهل بيت هستيد [25] .

30- بكر بن احمد بن محمد بن ابراهيم قصري

او از حضرت عسكري روايتي را از پدرانش از امام صادق عليه السلام درباره ي قائم آل محمد ذكر كرده است [26] .

31- بهلول

او شخصي است كه امام عليه السلام را در كودكي ديدار كرده در حالي كه امام مشغول گريستن بود و فكر كرد كه امام عليه السلام به علت نداشتن اسباب بازي گريه مي كند و لذا خواست براي او اسباب بازي بخرد، امام او را متوجه قدر و منزلت ائمه عليهم السلام مي كند و او را پند و اندرز مي دهد [27] كه تفصيل اين ماجرا پيشتر گذشت.

32- جعفر بن سهيل صيقل

او وكيل امام دهم و يازدهم و دوازدهم است و از اصحاب ائمه عليهم السلام به شمار مي رود [28] .

33- جعفر بن ابراهيم بن نوح

شيخ طوسي (ره) و برقي او را از اصحاب حضرت مي خوانند [29] .

34- جعفر بن محمد قلانسي

از ياران امام به شمار مي رود كه طي نامه اي از حضرت مسائلي را پرسيد [30] .

35- حجاج بن يوسف عبدي



[ صفحه 174]



از اصحاب حضرت عسكري عليه السلام به شمار مي رود [31] .

36- حسن بن احمد مالكي

37- حسن بن جعفر فافائي

شيخ طوسي (ره) اين دو را از اصحاب امام عسكري مي شناسد [32] .

38- حسن بن ايوب بن نوح

او با جماعتي از شيعيان بر حضرت عسكري وارد شدند و از ايشان درباره ي حضرت صاحب الامر سؤال كردند و حضرت، امام دوازدهم و حجت خدا را به آنها معرفي كرد [33] .

39- حسن بن راشد

از حضرت عسكري در مورد ثلث ميت پرسش كرد [34] .

40- حسن بن ظريف

او با حضرت، مكاتباتي در زمينه ي مسائل شرعي و باورداشتي داشته است [35] .

41- حسن بن علي بن نعمان

شيخ او را فردي ثقه معرفي كرده و او را صحيح الحديث و كثيرالفوايد و از اصحاب حضرت عسكري عليه السلام مي داند [36] .

42- حسن بن محمد بن صالح بزاز

او از حضرت عسكري روايت كرده است: ان ابني هو القائم من بعدي [37] .

43- حسن بن موسي الخشاب

نجاشي او را از اصحاب سرشناس حضرت و شخصي دانشمند و داراي احاديث بسيار مي خواند [38] .

44- حسين بن مالك

او به حضرت نامه اي نوشت و در آن نامه درباره ي شخصي پرسيد كه از دنيا رفت و چون فرزندي نداشت اموال خود را در قيد حياتش براي امام عليه السلام قرار داد و پس از مرگش



[ صفحه 175]



فرزندي از او به دنيا آمد [39] .

45- حمزة بن محمد

شيخ او را از اصحاب امام مي شمارد [40] .

46- داود بن قاسم

ابوهاشم جعفري اهل بغداد و شخصي موثق است و نزد ائمه عليهم السلام از منزلتي برخوردار است [41] او را از اصحاب امامان رضا و جواد و هادي و عسكري و صاحب الامر مي دانند كه از همه ي آنها روايت كرده است.

47- ريان بن الصلت

او از راوياني است كه نامه اي به حضرت نوشت و درباره ي مسائلي از ايشان سؤال كرد [42] .

48- سفيان بن محمد ضبعي

49- سيف بن اليث

اين دو از افرادي هستند كه طي نامه اي از امام عسكري عليه السلام مسائلي را پرسش كردند [43] .

50- سليمان بن حفص مروزي

از اصحاب و از راويان حضرت است و شيخ در تهذيب از او روايت كرده است [44] .

51- عبدان بن محمد الجويمي

نجاشي او را از اصحاب و راويان حضرت مي داند [45] .

52- عباس الناقد

او از اصحاب و راويان به شمار مي رود و از او رواياتي نقل شده است [46] .

53- عبدالعظيم حسني

عبدالعظيم بن عبدالله بن علي بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن ابيطالب عليه السلام از نوادگان امام حسن مجتبي عليه السلام است و شيخ او را از اصحاب امام عسكري مي داند. براي



[ صفحه 176]



نجات از دست سلطان وقت خود را به ري رساند و مدتها در آنجا مخفي بود و در همان شهر رحلت كرد و در آنجا مدفون گرديد.

54- عبدالله بن جعفر

او از اصحاب امام هادي و امام عسكري است كه روايات زيادي از ائمه عليهم السلام نقل كرده است و داراي تأليفات زيادي در زمينه هاي مختلف عقيدتي و فقهي است [47] .

55- عبدالله بن حمدويه البيهقي

او از اصحاب امام است و امام برايش نامه اي فرستاد و در آن نامه وكالت ابراهيم بن عبده نيشابوري را به او ابلاغ نمود [48] .

56- عبدالله بن محمد العابد

او از اصحاب حضرت و همان شخصي است كه در مسير حضرت به سامرا از ايشان خواست كه صلوات بر نبي و آل نبي صلي الله عليه و آله را بر او املا كند و اين واقعه در سال 255 بود [49] .

57- عبيدالله ابن عبدالله بن طاهر

امام طي نامه اي به او نوشت كه چند روز ديگر خليفه ي طاغي از دنيا خواهد رفت و او از دوستان حضرت است [50] .

58- عثمان بن سعيد العمري

اين بزرگوار از اصحاب امام هادي و امام عسكري است و يكي از سفراي حضرت ولي عصر عليه السلام و از وكلاي حضرت عسكري عليه السلام است [51] .

59- عروة الوكيل القمي

شيخ طوسي (ره) او را از اصحاب حضرت مي داند و همچنين او از وكلاي حضرت است [52] .

60- علي بن جعفر الهماني

شيخ در كتاب غيبت و در كتاب رجال او را از اصحاب امام هادي و امام عسكري عليه السلام و از وكلاي حضرت مي داند [53] .



[ صفحه 177]



61- علي بن الحسن بن علي بن فضال

كشي در كتاب رجال او را اعلم و افضل علماي عراق و خراسان و كوفه معرفي مي كند و هر كتابي كه درباره ي ائمه عليهم السلام نوشته شده بود نزد او موجود بود. او را احفظ الناس مي دانند ولي با اين همه او فطحي مذهب و قايل به امامت عبدالله بن جعفر عليه السلام است اما از افراد موثق است [54] .

62- علي بن الحسن بن سابور

او همان شخصي است كه برپايي نماز استسقا به امر خليفه براي طلب باران و ماجراي راهب نصراني از او روايت شده است [55] .

63- علي بن الحسن السائح

او از حضرت احاديث معنعن درباره ي حضرت علي عليه السلام روايت كرده است [56] .

64- علي بن زيدين بن علي

شيخ او را از اصحاب حضرت و از علويان مي شمارد [57] .

65- علي بن عبدالله بن مروان

شيخ او را بغدادي و از اصحاب حضرت مي داند [58] .

66- علي بن محمد بن الياس

67- عمرو بن سويه المدائني

شيخ اين دو را از اصحاب امام دانسته [59] ولي مامقامي معتقد است كه ظاهرا اين دو امامي هستند ولكن وضعيت اين دو مجهول است.

68- علي بن محمد الحضيني

او از اصحاب حضرت است و نامه اي به مولايش نوشت و در آن نامه از وصيتي سؤال نمود كه مال «موصي به» براي انجام حج كافي نبود [60] .

69- العمركي بن علي

او اهل قريه ي بوفك نيشابور است كه نجاشي او را فردي بزرگوار و ثقه و از اصحاب



[ صفحه 178]



حضرت عسكري مي داند و مي گويد شيوخ اصحاب ما از او روايت نقل كرده اند [61] .

70- عمرو الاهوازي

از اصحاب و راويان حضرت است و از او روايتي را درباره ي حضرت حجت عليه السلام از قول پدرش نقل كرده بعد از آنكه حضرت حجت عليه السلام را در حيات پدرش ديدار كرده بود [62] .

71- الفضل بن شاذان

او از ياران حضرت به شمار مي رود كما اينكه شيخ طوسي (ره) گفته است، و درباره ي او مذمتهايي از ناحيه امام عسكري وارد شده است ولي كشي اين ذموم را رد مي كند و قايل است كه امام عليه السلام كتاب او را با لطف و رحمتش تصحيح كرده است و در وصفش گفته است كه اهل خراسان به فضلش غبطه مي خورند و او را از بزرگان مي شمارد [63] .

72- القاسم بن هشام اللولوي

شيخ طوسي (ره) او را از اصحاب حضرت مي داند و مي گويد قاسم از ابي ايوب روايت نقل مي كرد [64] .

73- محمد بن الاقرع

او از ياران امام و همان كسي است كه از حضرتش درباره ي احتلام امام عليه السلام سؤال كرده است [65] .

74- محمد بن احمد جعفري

او از وكلاي حضرت و از اصحاب ايشان به شمار مي رود [66] .

75- محمد بن احمد بن المطهر

76- محمد بن احمد بن نعيم الشاذاتي

اين دو در رجال شيخ طوسي (ره) از اصحاب حضرت عسكري به شمار مي روند [67] .

77- محمد بن ايوب بن نوح

او يكي از چهل نفري است كه امام عليه السلام فرزندش را به آنها نشان داد و فرمود: هذا امامكم من بعدي [68] .



[ صفحه 179]



78- محمد بن بلال

79- محمد بن حسن صفار

شيخ طوسي (ره) اين دو را از اصحاب حضرت مي داند و محمد بن بلال وي را فردي ثقه معرفي مي كند و درباره اش مي گويد كه او مسائل بسياري را براي امام عليه السلام نوشت تا امام آنها را شرح و توضيح دهد [69] .

80- محمد بن حسين بن ابي الخطاب

اسم او زيد، و مكني به ابوجعفر الزيات الهمداني است. نجاشي او را از اصحاب جليل القدر ثقه و كثرالروايه مي داند و او داراي كتابهاي متعددي در زمينه ي باورداشتها است، و نجاشي مرگ او را در سال 262 دانسته است [70] .

81- محمد بن جعفري بن عمر العمري

82- محمد بن ربيع بن سويد السائي

شيخ طوسي (ره) اين دو را از اصحاب حضرت عسكري عليه السلام مي داند و مرحوم مامقامي (ره) مي گويد محمد بن ربيع معجزه اي را از حضرت عسكري نقل مي كند و از روايتش استظهار مي كند كه محمد بن ربيع باور نيكو داشته است [71] .

83- محمد بن صالح بن محمد همداني

84- محمد بن صالح خثعمي

شيخ طوسي (ره) در رجال اين دو را از اصحاب و ياران حضرت معرفي مي كند [72] .

85- محمد بن موسي سريعي

86- محمد بن موسي بن فرات

87- محمد بن يحيي بن زياد

88- محمد بن يزداد رازي

شيخ طوسي (ره) اين افراد را از اصحاب و ياران امام عسكري عليه السلام مي شمارد [73] .

89- معاوية بن حكيم

او از جمله ي چهل نفري است كه امام عليه السلام فرزند خويش صاحب الامر را به آنها نماياند و



[ صفحه 180]



فرمود: «هذا امامكم من بعدي» [74] .

90- نصير خادم

او همان خادمي است كه نقل مي كند امام عسكري عليه السلام با هر غلامي با زبان خودش سخن مي گفت [75] .

91- يعقوب بن منقوشن

92- يعقوب بن اسحاق برقي

93- يحيي بصري

94- يوسف بن سخت

شيخ طوسي (ره) اين افراد را از اصحاب امام عسكري عليه السلام مي داند [76] .

تذكر اين نكته بايسته است كه اصحاب و راويان حضرت، بسي بيشتر از اين افراد هستند ولي سعي ما بر اين بود كه از راوياني نام ببريم كه از افراد مجهول الحال، ضعيف و اختلافي از ديدگاه علماي رجال نباشند و اين كار با تطبيق رجال شيخ طوسي (ره) و رجال نجاشي (ره) و رجال كشي و جامع الرواة و معجم رجال الحديث خوييي (ره) انجام گرفت.



[ صفحه 181]




پاورقي

[1] رجال نجاشي، ص 14.

[2] رجال شيخ، ص 410.

[3] همان، ص 368.

[4] همان، ص 428.

[5] همان، ص 428 - 429.

[6] همان، ص 428.

[7] همان.

[8] همان.

[9] همان، ص 410.

[10] رجال نجاشي، ص 67.

[11] اصول كافي، ج 1، ص 507.

[12] الوسايل، ج 11، ص 315.

[13] رجال شيخ، ص 398.

[14] تذكرة الخواص. ص 324.

[15] اصول كافي، ج 1، ص 510.

[16] عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 135.

[17] عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 135.

[18] وسايل، ج 8، ص 127.

[19] رجال شيخ، ص 428.

[20] رجال نجاشي، ص 75.

[21] رجال شيخ، ص 428.

[22] بحارالانوار، ج 50، ص 277.

[23] بحارالانوار، ج 50، ص 285.

[24] رجال شيخ، ص 438.

[25] الغيبة. ص 124.

[26] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 131.

[27] نورالابصار، ص 183.

[28] رجال شيخ، ص 429.

[29] همان، ص 429.

[30] بحارالانوار، ج 50، ص 298.

[31] الجامع في الرجال، ص 453.

[32] رجال شيخ، ص 429 - 430.

[33] اثبات الهداة، ج 3، ص 415.

[34] من لايحضر، ج 4، ص 173.

[35] بحارالانوار، ج 50، ص 291.

[36] رجال شيخ، ص 430.

[37] كمال الدين، ص 524.

[38] رجال نجاشي، ص 31.

[39] فروع كافي، ج 7، ص 59.

[40] رجال شيخ، ص 431.

[41] رجال شيخ، ص 431.

[42] رجال نجاشي، ص 119.

[43] بحارالانوار، ج 50، ص 285.

[44] تهذيب، ج 2، ص 118.

[45] رجال نجاشي، ص 215.

[46] فروع كافي، ج 3، ص 287.

[47] رجال نجاشي، ص 152.

[48] رجال شيخ، ص 433.

[49] بحارالانوار، ج 94، ص 73.

[50] بحارالانوار، ج 50، ص 297.

[51] الغيبة، ص 215.

[52] رجال شيخ، ص 433.

[53] الغيبة، ص 212.

[54] رجال كشي، ص 445.

[55] بحارالانوار، ج 50، ص 270.

[56] كمال الدين، ص 261.

[57] رجال شيخ، ص 433.

[58] رجال شيخ، ص 433.

[59] رجال شيخ، ص 433.

[60] من لايحضر، ج 2، ص 272.

[61] رجال كشي، ص 215.

[62] جامع الرواة، ج 1، ص 618.

[63] رجال كشي، ص 445.

[64] رجال شيخ، ص 434.

[65] بحارالانوار، ج 50، ص 290.

[66] رجال شيخ، ص 436.

[67] همان، ص 422 - 436.

[68] كمال الدين، ص 435.

[69] رجال شيخ، ص 435 - 436.

[70] رجال نجاشي، ص 236.

[71] تنقيح المقال، ج 3، ص 116.

[72] رجال شيخ، ص 436 - 437.

[73] همان، ص 435 - 437.

[74] كمال الدين، ص 435.

[75] بحارالانوار، ج 50، ص 268.

[76] رجال شيخ، ص 426 - 437 - 438.