در بحارالانوار آمده است هنگامي كه بختيشوع از نحوه ي انجام رگ زدن حضرت حيرت زده شده بود و هيچ وجهي براي آن گونه رگ زني پيدا نكرده بود، شاگرد خويش را نزد راهب دير عاقول، كه اعلم علماي طب بود، فرستاد و جريان رگ زدن امام را در نامه اي براي او شرح داد. بطريق مي گويد: پس از رسيدن به منزل آن راهب و گفت وگو با وي تصميم آن طبيب حاذق بر اين شد كه شخصا به سامرا نزد حضرت عسكري عليه السلام برود و چنين كاري را انجام دهد و هنگامي كه به منزل امام رسيدند خادم حضرت پرسيد: صاحب دير عاقول كيست؟ راهب پاسخ داد: من هستم. آنگاه به اتفاق خادم وارد خانه ي حضرت شد و پس از مدتي طولاني راهب مسيحي در حالي از منزل امام خارج شد كه دين اسلام را پذيرفته بود و بطريق به من گفت: اكنون مرا به خانه ي استاد خويش ببر. با هم نزد بختيشوع رفتيم. هنگامي كه استادم متوجه اسلام آوردن راهب مسيحي شده بود شتاب زده از او پرسيد به چه دليل از دين مسيح خارج شدي؟

راهب در پاسخ گفت: من مسيح عليه السلام را يافتم؛ در حضورش اسلام آوردم.

استادم به او گفت: آيا مسيح را يافته اي؟

راهب پاسخ داد: بلي يا نظير او را يافتم؛ چرا كه چنين رگ زدني را در همه ي عالم كسي جز مسيح بن مريم عليه السلام انجام نداده است و اين مرد در آيات و معجزات همانند مسيح است. آنگاه راهب تازه مسلمان به امام پيوست و هماره در خدمت حضرتش بود تا از دنيا رفت [1] .



[ صفحه 227]