بازگشت

پاسخ به دعاوي كندي فيلسوف عراق


«اسحاق كندي» كه از فلاسفه اسلام و عرب شمرده مي شود كتابي درباره ي تناقضهاي قرآن تأليف مي كرد و مدتها در منزل عزلت و گوشه نشيني اختيار كرده و خود را با آن مشغول ساخته بود روزي برخي از شاگردان او به محضر امام شرفياب شدند تا چشم حضرت به آنها افتاد فرمود:

آيا در ميان شما مرد رشيدي وجود ندارد كه گفته هاي استادتان كندي را پاسخ گويد شاگردي عرض مي كند ما همگي از شاگردان او هستيم و از ما ساخته نيست كه به استاد اعتراض نمائيم.

امام فرمود اگر مطالبي به شما تلقين شود مي توانيد آن را براي من نقل كنيد گفت آري امام فرمود: به حضور استاد برس و با او با گرمي و محبت رفتار نما و سعي كن با او انس و الفت



[ صفحه 18]



پيدا نمائي هنگامي كه كاملا انس و آشنائي به عمل آمد به او بگو:

مسئله اي براي من پيش آمده است كه غير از شخص شما كسي را شايستگي حل آن نيست و آن مسئله اينست:

«آيا گوينده ي قرآن مي تواند از گفتار خود غير آن معاني را كه شما حدس مي زنيد اراده كرده باشد»؟ او به شما پاسخ خواهد داد بلي ممكن است چنين منظوري داشته باشد پس به او بگو تو چه ميداني شايد گوينده قرآن غير از آن معاني كه تو حدس مي زني معناي ديگري اراده كرده باشد و تو آنها را در غير مورد خود به كار مي بري؟

شاگرد به حضور استاد رسيد و مطابق دستور امام رفتار كرد تا موقعيت طرح اين سؤال را پيدا نمود و سؤال را مطرح ساخت فيلسوف عراق با كمال دقت به سؤال او گوش داد و گفت سؤالت را تكرار كن شاگرد سؤال را تكرار نمود.

استاد تأملي كرد و گفت آري هيچ بعيد نيست كه در لغت و فكر و انديشه چنين هدفي به كار برده شود و گوينده خلاف مقصود را اراده كرده باشد.



[ صفحه 19]



استاد باز لحظه اي تأمل كرد و با خود انديشيد كه اين سؤال در خور انديشه ي خود شاگرد نبايد باشد از اين رو خواست تا سرچشمه اين سؤال را دريابد به شاگرد رو كرد و گفت من شما را قسم مي دهم كه حقيقت را به من بگوئي از كجا چنين سؤال به فكر شما خطور كرد؟ شاگرد گفت چه ايرادي دارد كه چنين سؤالي به ذهن خود من آمده باشد.

استاد: نه. تو هنوز زود است كه به چنين مسائلي رسيده باشي به من بگو اين سؤال را از كجا ياد گرفته اي؟

شاگرد: حقيقت اينست كه ابومحمد حسن عسكري (ع) مرا با اين سؤال آشنا كرد

استاد: الان واقعيت را گفتي اين چنين سؤالات تنها زيبنده ي آن خاندان است و آنان هستند كه مي توانند حقيقت را روشن سازند.

ذهن روشن و فكر صائب او فورا حقيقت را دريافت و دستور داد نوشته ها و مسوده هائي كه در اين باره به رشته ي تحرير در آورده بود از بين ببرند [1] .



[ صفحه 20]




پاورقي

[1] اعيان الشيعه ج 3 ص 304 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.