بازگشت

حركت به سوي سامراء در حضور پدر


متوكل به يكي از امراي لشكر خود به نام «هرثمة ابن أعين» مأموريت داد تا امام هادي را از مدينه به سامرا [1] جلب كند و از روي سياست نامه اي در كمال توقير و احترام



[ صفحه 53]



به آن حضرت نوشت كه مورخان تاريخ نگارش آن را سال 242 هجري تعيين كرده اند [2] .

متوكل عباسي در آن نامه تقاضاي حركت و ملاقات آن حضرت را نمود و به ظاهر احترامات و مراسم ادب را به جا آورد ولي در واقع امر، آنچه توانائي داشت در فراهم آوردن وسائل اهانت و هتك حرمت كوتاهي و مضايقه ننمود نخست او را چند روز در كاروانسرائي جاي داد سپس بارها در خارج از فرصتهاي مناسب احضار كرده يا امر به تفتيش خانه و منزل او داد كه در يكي از آن تفتيشها وقتي مأمور تجسس از تفتيش بي اساس خود نتيجه نمي گيرد از امام پوزش مي طلبد و مي گويد: «معذرت مي خواهم كه بدون اجازه وارد منزل شده و موجب اذيت شما را فراهم ساختم ولي چه كنم مأمورم و معذور!»

امام در پاسخ آيه ي قرآن را تلاوت مي فرمايند:

و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون»

به زودي ستمگران به سزاي اعمال خود خواهند رسيد



[ صفحه 54]



و معلوم نيست كه در كدام وادي از واديهاي دوزخ سرگردان خواهند بود».


پاورقي

[1] سامراء: كه در زبان ادباي عرب به نام هاي: سامراء (با الف كشيده) سامرا (با الف كوتاه) سر من راي (سرور گشت آنكه او را ديد) سراء؛ سرور من راي، ناحيه، زوراء بني العباس خوانده شده است، از سال 220 هجري از آن روزي كه معتصم پسر هارون الرشيد آنجا را به عنوان پادگان نظامي قرار داد اعتبار و شهرت خود را به دست آورد و به سرعت عمران و آباداني آن پيشروي كرد و روز به روز توسعه يافت به حدي كه مركز خلافت و مقر حكومت خليفه عباسي قرار يافت.

ياقوت حموي در معجم البلدان تأسيس و بناي آن را به سام بن نوح نسبت داده و از آن به نيكي و خوشي ياد كرده است علاقمندان به تاريخ سامرا ج 1 ص 9 به بعد مراجعه نمايند.

[2] بحار الانوار ج 12 ص 146.