بازگشت

متن نامه ي دعوت متوكل


«بنام خدا پس از حمد و ثناي الهي، امير المؤمنين خوب شما را مي شناسد و شخصيت و بزرگواري و نسبت قرابت شما را با رسول خدا (ص) رعايت مي كند و تنها هدف او جلب رضايت و خشنودي خداوند عالم و شما است اينك دستور دادند كه مطابق درخواست شما فرماندار و فرمانده جنگ و امام جمعه ي شهر عبدالله فرزند محمد را كه مرتكب خلاف و اهانت در مورد شما شده است از شغل خود منفصل و بجاي او محمد فرزند فضل منصوب گردد او دستور تام دارد كه در تعظيم و تكريم و فرمانبرداري از اوامر شما ساعي و كوشا باشد و بدانوسيله به خدا و رسول و امير المؤمنين تقرب جويد!.

ما مشتاق زيارت شما هستيم تا تجديد عهدي صورت گيرد اگر اين دعوت ما مورد پذيرش و علاقه ي شما باشد مي توانيد با همگي اهل و عيال و دوستان و علاقه مندان خود



[ صفحه 55]



حركت كنيد هر كجا خواستيد رحل اقامت افكنيد و خودتان برنامه ي سفر خود را در اختيار داشته باشيد و اگر خواسته باشيد كه خدمتگزار ما «يحي بن هرثمه» و افراد زيردست او با شما و در ملازمت ركاب شما باشند و در مسير راه به خدمتگزاري شما مفتخر گردند مانعي نيست چون احترام شما محفوظ و شما از محبوب ترين و نزديكترين افراد پيش ما هستيد. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. پايان نامه»

اين نامه كه به تاريخ 242 هجري با انشاء كاتب خليفه ابراهيم فرزند عباس به رشته ي تحرير در آمده است در ظاهر امر حاكي از ادب و احترام خليفه است ولي در حقيقت امر، دستور جلب و احضار حضرت امام هادي عليه السلام مي باشد چون از استقبال سرد و برنامه هاي بعدي كه ترتيب يافته بود حقيقت امر روشن گرديد پس از اين نامه بود كه امام هادي (ع) به اتفاق فرزندان و اهل و عيال كه در جمع آنان فرزند عزيزش حضرت حسن بن علي هم بود از مدينه به «سامراء» حركت كرد و وارد آن شهر



[ صفحه 56]



گرديد.