بازگشت

در بالين پدر


كنار بستر بيماري هنگام مرگ پدر، فرزند، مراقب حال و اوضاع جسمي پدر است كه در حال احتضار و جان دادن است، باز شاگردان مكتب تربيتي را مورد توجه قرار داده كه جان آنان را با آب زلال چشمه ي معرفت شستشو كند او گوش به سخنان پدر دارد كه يكي از علاقه مندان به نام «ابودعامة» به عنوان عيادت وارد مي شود پس از احوال پرسي هنگامي كه مي خواهد اجازه ي مرخصي كسب كند امام مي فرمايد:

چون حقي از شما برعهده ي ما است آيا مي خواهي



[ صفحه 71]



با گفتن حديثي آن را تلافي نموده و تو را مسرور سازم؟ راوي مي گويد اي فرزند رسول خدا(ص) چه قدر نيازمند چنين حديثي هستم!

امام فرمود پدرم محمد بن علي از پدرش علي بن موسي الرضا او هم از پدرش موسي بن جعفر او هم از پدرش جعفر او هم از محمد باقر او هم از علي بن الحسين او هم از حسين بن علي او هم از علي بن ابيطالب (ع) او هم از رسول خدا (ص) نقل فرمود: كه روزي رسول خدا به من فرمود: بنويس گفتم چه بنويسم فرمود بنويس بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده مهربان: الأيمان ما و قرته القلوب و صدقته الاعمال و الاسلام ماجري به اللسان و حلت به المناكحة:

ايمان چيزي است كه دلها آن را با خود دارند و اعمال و كردارها آن را تصديق مي كند ولي اسلام آنست كه در زبان جاري مي شود و موجب حلال بودن نكاح و ازدواج مي گردد:

راوي گفت: نمي دانم به خدا قسم زيبائي حديث بيشتر



[ صفحه 72]



است يا زيبائي سند آن؟ امام هادي مي فرمايد اين حديث در صحيفه اي كه با املاء رسول خدا و خط جدم علي (ع) تدوين شده است و ما خاندان رسالت آن صحيفه را از همديگر به ارث و يادگار مي بريم ثبت گرديده است [1] .



[ صفحه 74]




پاورقي

[1] مروج الذهب مسعودي ج 4 ص 171 چاپ قاهره.