بازگشت

تشيع در گذرگاه تاريخ


بعد از امام علي النقي فرزندش امام حسن عسكري جانشين وي شد و ولادت آن حضرت در مدينه منّوره در ماه ربيع الآخر سال 232 هجري بود [1] و در روز جمعه هشتم ماه ربيع الاول سال 260 ه به شهادت رسيد و طبق بعضي از مأخذ آن حضرت با توطئه معتمد خليفه عباسي مسموم گرديد [2] و آن روز از عمر شريفش 28 سال گذشته بوده و در شهر سامرّا در همان خانه اي كه پدر بزرگوارش مدفون بود، آن حضرت را نيز دفن كردند و مزار وي و پدرش امام هادي در آن شهر است.

والده ماجده اش حُدَيث يا حديثه و يا سوسن و به قولي سليل نام داشت و از زنان صالحه روزگار و داراي عاليترين فضائل نفساني بود.

مسعودي در اثبات الوصية، نوشته كه از عالم (ع) روايت شده كه فرمود وقتي كه سليل مادر امام حسن عسكري نزد امام علي النقي آمد، آن حضرت فرمود: سليل از آفتها، گزندها، پليديها و ناپاكيها محفوظ است. بعد خطاب به او فرمود: به همين زودي خدا حجت خود را به تو عطا مي كند كه زمين را پر از عدل و داد بنمايد، چنانكه پر از ظلم و ستم شده باشد.

آنگاه مسعودي مي افزايد كه مادر حسن عسكري در مدينه به آن حضرت حامله شد و او را در همانجا به دنيا آورد، ولادت و نشو و نماي امام حسن عسكري نظير ولادت پدران بزرگوارش بود [3] .

مشهورترين القابش زكيّ و عسكري است و آن حضرت را مانند پدرش ظاهراً به خاطر اين عسكري مي گفتند كه در سامرا كه لشگرگاه خليفه بود، مي زيست [4] .

شيخ مفيد مي نويسد: امام پس از حضرت هادي(ع) فرزندش ابومحمد حسن بن علي(ع) بود براي اين كه اوصاف و خصال برتري و فضيلت در او گرد آمده بود و در آنچه لازمه منصب امامت و مقتضي رياست است از علم و زهد و كامل بودن در عقل و خرد و عصمت و شجاعت، كرم و بزرگواري و بسياري از اعمال و كرداري كه انسان را به خدا نزديك كند، بر همه پيشي گرفته بود، از اين گذشته طبق نص صريح پدر بزرگوارش درباره امامت او و اشاراتي كه آن حضرت درباره خلافت و جانشيني او فرموده بود [5] .

كليني به سند خود از ابوبكرفهفكي روايت كرده است كه گفت: امام هادي(ع) به من نوشت كه:

ابومحمد ابني انصح آل محمد عزيزية و اوثقهم حجة و هو الاكبر من ولدي و هو الخلف و اليه ينتهي عُريَ الامامة و احكامها، فما كنت سائلي فَسَلْه عنه فعنده ما يحتاج اليه [6] .

پسرم ابومحمد، از نظر فطرت خيرخواه ترين افراد آل محمد و از نظر حجت و برهان معتبرترين آنان است او پسر بزرگتر و جانشين من است، رشته ها و احكام امامت به او مي رسد، پس هر چه مي خواهي از من بپرسي از او بپرس كه تمام احتياجات شما نزد اوست.

ابن قولويه به سند خود از يحيي بن يسار عنبري روايت كرده كه حضرت هادي چهار ماه پيش از وفات خود به فرزندش حسن (ع) وصيت كرد و مرا با جمعي از دوستان و شيعيان بر آن وصيت گواه گرفت [7] .

از داود بن قاسم جعفري روايت شده كه گفت: در آن موقعي كه محمد فرزند امام علي النقي (ع) از دنيا رفت من در خدمت آن حضرت بودم فكر كردم و با خود گفتم، قصه امام حسن عسكري هم نظير قصه اسماعيل و موسي بن جعفر(ع) است ناگاه ديدم امام عسكري (ع) متوجه من شد و فرمود: آري جريان من همان طور است كه تو فكر كردي و لو اين كه براي مخالفان خوشايند نباشد.

ابومحمد ابني الخلف من بعدي عنده ما تحتاجون اليه ومعه آلة ومعه آلة الامامة و الحمدلله [8] .

پسرم ابومحمد بعد از من خليفه و امام است و پيش اوست آنچه كه مردم به آن احتياج دارند و وسيله امامت با اوست، خدا را شكر.

همچنين علي بن عمرو نوفلي گويد: من در خدمت امام هادي در صحن خانه اش بودم كه فرزندش محمد بر ما گذر كرد، من به آن حضرت عرض كردم قربانت گردم امام ما پس از شما اين است؟ فرمود: نه امام و صاحب شما پس از من حسن است [9] .

و نيز سعيد بن عبدالله از گروهي از بني هاشم كه يكي از آنها حسن بن حسن افطس است روايت مي كند كه گويند: روز وفات محمد بن علي بن محمد (پسر بزرگتر امام هادي -ع-) در منزل حضرت ابوالحسن بودند و او را تسليت مي گفتند، در صحن منزل براي حضرت فراشي گسترده و مردم اطرافش نشسته بودند، كه غير از خادمان و مردم متفرقه، در حدود يكصد و پنجاه تن از خاندان ابوطالب و بني هاشم و قريش بودند، ناگاه امام هادي پسرش حسن بن علي با گريبان چاك زده آمد و در طرف راستش ايستاد و ما او را نمي شناختيم، بعد از مدتي امام هادي متوجه او شد و فرمود: پسرم خداي را شكر كن كه درباره تو امري پيش آورد. جوان گريست و خدا را شكر كرد و گفت: انا لله و انا اليه راجعون و الحمدلله رب العالمين و من از خدا تماميت نعمتش را نسبت به خود از ناحيه ي شما مي خواهم ما پرسيديم او كيست؟ گفته شد او حسن پسر امام هادي(ع) است و او در آن وقت به نظر ما 20 سال يا كمي زيادتر داشت، در آن روز ما او را شناختيم و فهميديم كه امام هادي به امامت و جانشيني او اشاره كرد [10] .

خلاصه روايات درباره وصايت و امامتش زياد است كه در كتب معتبر مذكور است و اين مقال گنجايش بيش از اين را ندارد.


پاورقي

[1] ارشاد، مفيد، ص315 - كافي، ج1، ص509 - اعلام الوري، ص 349 - فصول المهمة، ص266 - مناقب ابن شهراشوب، ج4، ص423 - ولي بعضيها سال تولد آن حضرت را در سال 231 نوشته اند. ابن جوزي، تذكرة الخواص، ص203 - كشف الغمّة، ج3، ص192 - اثبات الوصية، ص262 - عيون المعجزات بحار، ج50، ص 238.

[2] اعلام الوري، ص349 - دلائل الامامة، ص223 - ابن شهراشوب، ج4، ص421.

[3] اثبات الوصية، ص262 - ترجمه، ص457.

[4] تذكره ابن جوزي، ص202.

[5] ارشاد، ص315.

[6] كافي، ج1، ص327 - 328.

[7] ارشاد، ص315 - كافي، ج1، ص325 - اعلام الوري، ص351.

[8] غيبة الشيخ، ص130 - ترجمه اثبات الوصية، ص458 - بحار، ج50، ص241.

[9] كافي، ج1، ص326 - 325 - ارشاد، ص315 - غيبة الشيخ، ص 129 - 130.

[10] كافي، ج1، ص316 - اعلام الوري، ص351 - بحار، ج50، ص245 ترجمه اثبات الوصيه، ص459.