بازگشت

ابوهاشم داود بن قاسم جعفري


او از نسل جعفر طيار عليه السلام و از بزرگان خاندان خويش و اهل و ساكن شهر بغداد بود. او در نزد ائمه عليه السلام مقام و منزلتي بزرگ داشت؛ و به نيكي امام هادي و امام حسن عسكري عليهماالسلام را درك كرده بود و سخنانشان را در عمل نشان مي داد. اين مرد بزرگ در عصر غيبت صغري از طرف امام عصر عجل الله تعالي فرجه از وكلا و كارگزاران آن حضرت نيز بوده است.

ايشان كتابهايي نيز تأليف نموده است كه عده اي از بزرگان شيعه از كتابهاي او رواياتي را نقل كرده اند. [1] .

ابوهاشم مردي شجاع و آزاده و غيور بود. وقتي سر «يحيي بن عمر زيدي» را به نزد «محمد بن عبدالله طاهر» والي بغداد آوردند، افردي اين پيروزي را به والي بغداد تبريك گفتند. ابوهاشم به نزد والي بغداد رفت و بدون ترس به او خطاب كرد: اي امير! من اكنون آمده ام در مورد چيزي به تو تبريك بگويم كه اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حيات بودند براي آن سوگواري مي كردند! والي سكوت كرد و در مقابل ابوهاشم هيچ پاسخي نداد! [2] .

عبدالله بن جعفر حميري از بزرگان شيعيان و اهل قم بود و از جمله ياران پاك



[ صفحه 426]



امام عسكري عليه السلام محسوب مي شد. وي كتابهاي زيادي را از خود به يادگار گذاشته است، از جمله كتاب «قرب الاسناد» كه همواره مورد توجه خاص بزرگان دين و علما و فقهاي شيعه بوده است. «عبدالله» در سال دويست و نود و اندي به شهر كوفه رفت و مردم آن شهر را با حديث آشنا مي كرد. و بيشتر اهالي شهر از او حديث فرا مي گرفتند. [3] .


پاورقي

[1] مامقاني - تنقيح المقال - ج 1 ص 412 و 413.

[2] مامقاني - قاموس الرجال - ج 4 - ص 59.

[3] مامقاني - تنقيح المقال - ج 2 - ص 174.