بازگشت

فعاليت هاي مخفيانه ي سياسي پيشواي يازدهم


امام عسكري عليه السلام به رغم تمامي محدوديت ها و كنترل هايي كه از طرف دستگاه خلافت به عمل مي آمد، يك سلسله فعاليت هاي سري سياسي را رهبري مي كرد كه با گزينش شيوه هاي بسيار ظريف پنهان كاري از چشم بيدار و مراقب جاسوسان دربار به دور مي ماند. در اين زمينه نمونه هاي فراواني به چشم مي خورد كه ذيلا دو مورد را از نظر خوانندگان محترم مي گذرانيم.

1. عثمان بن سعيد عمري كه از نزديكترين و صميمي ترين ياران امام عليه السلام بود در: پوشش روغن فروشي فعاليت مي كرد. شيعيان و پيروان امام عليه السلام اموال و وجوهي را كه مي خواستند به امام عليه السلام تحويل دهند، به او مي رساندند و او آنها را در ظرف ها و مشك هاي روغن قرار داده و به حضور امام عليه السلام مي رساند [1] .

2. داود بن اسود خدمتگزار امام كه مأمور هيزم كشي و گرم كردن حمام خانه ي حضرت عسكري عليه السلام بود، مي گويد:

روزي امام عليه السلام مرا خواست و چوب بلند و كلفتي مانند پايه ي در به من داد و فرمود: اين



[ صفحه 494]



چوب را بگير و نزد عثمان بن سعيد ببر و به او بده. من چوب را گرفته و روانه شدم. در راه به يك نفر سقا برخوردم، قاطر او راه مرا بست. سقا از من خواست حيوان را كنار بزنم. من چوب را بلند كردم و به قاطر زدم. چوب شكست و من وقتي محل شكستگي آن را نگاه كردم چشمم به نامه هايي افتاد كه در داخل چوب جاسازي شده بود. به سرعت چوب را زير بغل گرفته و برگشتم و سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت.

وقتي به در خانه ي امام عليه السلام رسيدم. عيسي خدمتگزار امام عليه السلام كنار در به استقبال من آمد و گفت: آقا و سرورت مي گويد: چرا قاطر را زدي و چوب را شكستي؟

گفتم: نمي دانستم داخل چوب چيست؟

امام عليه السلام فرمود: چرا كاري مي كني كه مجبور به عذرخواهي شوي؟ مبادا بعد از اين چنين كاري بكني! اگر شنيدي كسي به ما ناسزا هم مي گويد، راه خود را بگير و برو و با او مشاجره مكن. ما در ديار بدي به سر مي بريم. تو فقط كار خود را بكن و بدان گزارش كارهايت به ما مي رسد.

اين قضيه نشان مي دهد كه امام عليه السلام اسناد، نامه ها و نوشته هايي را كه سري بوده در ميان چوب جاسازي كرده و براي عثمان بن سعيد كه بسيار مورد اعتماد و رازدار بوده، مي فرستاده است و اين كار را به عهده ي مأمور حمام كه كارش هيزم آوردن و چوب شكستن و امثال اينها بوده و طبعا سوء ظن كسي را جلب نمي كرده مي گذارد؛ ولي بر اثر بي احتياطي او، نزديك بوده اين راز فاش شود.


پاورقي

[1] سفينة البحار، جلد 2، ص 158.