بازگشت

دوران امامت


به طور كلي دوران عمر 29 ساله ي امام حسن عسكري (ع)



[ صفحه 229]



به سه دوره تقسيم مي گردد: دوره ي اول 13 سال است كه زندگي آن حضرت در مدينه گذشت.

دوره ي دوم 10 سال در سامرا قبل از امامت.

دوره ي سوم نزديك 6 سال امامت آن حضرت مي باشد.

دوره ي امامت حضرت عسكري (ع) با قدرت ظاهري بني عباس رو در روي بود. خلفايي كه به تقليد هارون در نشان دادن نيروي خود بلند پروازيهايي داشتند.

امام حسن عسكري (ع) از شش سال دوران اقامتش، سه سال را در زندان گذرانيد. زندانبان آن حضرت صالح بن وصيف دو غلام ستمكار را بر امام گماشته بود، تا بتواند آن حضرت را - به وسيله ي آن دو غلام - آزار بيشتري دهد، اما آن دو غلام كه خود از نزديك ناظر حال و حركات امام بودند تحت تأثير آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاري گرائيده بودند. وقتي از اين غلامان جوياي حال امام شدند، مي گفتند اين زنداني روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نياز با معبود خود سرگرم است و با كسي سخن نمي گويد.

عبيدالله خاقان وزير معتمد عباسي با همه غروري كه داشت وقتي با حضرت عسكري ملاقات مي كرد به احترام آن حضرت برمي خاست، و آن حضرت را بر مسند خود مي نشانيد. پيوسته مي گفت: در سامره كسي را مانند آن حضرت نديده ام، وي زاهدترين و داناترين مردم روزگار است.

پسر عبيدالله خاقان مي گفت: من پيوسته احوال آن حضرت را از مردم مي پرسيدم. مردم را نسبت به او متواضع مي يافتم. مي ديدم همه ي مردم به بزرگواريش معترفند و دوستدار او مي باشند.



[ صفحه 230]



با آنكه امام (ع) جز با خواص شيعيان خود آميزش نمي فرمود، دستگاه خلافت عباسي براي حفظ آرامش خلافت خود بيشتر اوقات، آن حضرت را زنداني و ممنوع از معاشرت داشت.

«از جمله مسائل روزگار امام حسن عسكري (ع) يكي نيز اين بود كه از طرف خلافت وقت، اموال و اوقاف شيعه، به دست كساني سپرده مي شد كه دشمن آل محمد (ص) و جريانهاي شيعي بودند، تا بدين گونه بنيه ي مالي نهضت تقويت نشود. چنانكه نوشته اند كه احمد بن عبيدالله بن خاقان از جانب خلفا، والي اوقاف و صدقات بود در قم، و او نسبت به اهل بيت رسالت، نهايت مرتبه عداوت را داشت».

«نيز اصحاب امام حسن عسكري، متفرق بودند و امكان تمركز براي آنان نبود، كساني چون ابوعلي احمد بن اسحاق اشعري در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختي در بغداد مي زيستند، فشار و مراقبتي كه دستگاه خلافت عباسي، پس از شهادت حضرت رضا (ع) معمول داشت، چنان دامن گسترده بود كه جناح مقابل را با سخت ترين نوع درگيري واداشته بود. اين جناح نيز طبق ايمان به حق و دعوت به اصول عدالت كلي، اين همه سختي را تحمل مي كرد، و لحظه اي از حراست (و نگهباني) موضع غفلت نمي كرد» [1] .

اينكه گفتيم: حضرت هادي (ع) و حضرت امام حسن عسكري (ع) هم از سوي دستگاه خلافت تحت مراقبت شديد و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با ياران خاص و كساني كه براي حل



[ صفحه 231]



مشكلات زندگي مادي و ديني خود به آنها مراجعه مي نمودند - كمتر معاشرت مي كردند به جهت آن بود كه دوران غيبت حضرت مهدي (ع) نزديك بود، و مردم مي بايست كم كم بدان خو گيرند، و جهت سياسي و حل مشكلات خود را از اصحاب خاص كه پرچمداران مرزهاي مذهبي بودند بخواهند، و پيش آمدن دوران غيبت در نظر آنها عجيب نيايد. باري، امام حسن عسكري (ع) بيش از 29 سال عمر نكرد ولي در مدت شش سال امامت و رياست روحاني اسلامي، آثار مهمي از تفسير قرآن و نشر احكام و بيان مسائل فقهي و جهت دادن به حركت انقلابي شيعياني كه از راههاي دور براي كسب فيض به محضر امام (ع) مي رسيدند بر جاي گذاشت.

در زمان امام يازدهم تعليمات عاليه قرآني و نشر احكام الهي و مناظرات كلامي جنبش علمي خاصي را تجديد كرد، و فرهنگ شيعي - كه تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته هاي ديگر نيز مانند فلسفه و كلام باعث ظهور مردان بزرگي چون يعقوب بن اسحاق كندي، كه خود معاصر امام حسن عسكري بود و تحت تعليمات آن امام گرديد.

در قدرت علمي امام (ع) - كه از سرچشمه ي زلال ولايت و اهل بيت عصمت مايه ور بود - نكته ها گفته اند. از جمله: همين يعقوب بن اسحاق كندي فيلسوف بزرگ عرب كه دانشمند معروف ايراني ابونصر فارابي شاگرد مكتب وي بوده است، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و كتابي را كه بر رد قرآن نوشته بود سوزانيد و بعدها از دوستداران و در صف پيروان آن حضرت در آمد.


پاورقي

[1] امام در عينيت جامعه، محمدرضا حكيمي ص 91.