بازگشت

مولوديه




باغ توحيد ندارد شجري بهتر از اين

نخل اميد نيارد ثمري بهتر از اين



نطفه اي چون تو به پشت پدر چرخ نبود

مادر دهر نزايد پسري بهتر از اين



مشتري طلعت و خورشيد رخ و زهره جبين

ديده ي دهر نديده قمري بهتر از اين



شب ميلاد مبارك پي محبوب خداست

كه شب قدر ندارد سحري بهتر از اين



پسرش مهدي و نور دل هادي است كه نيست

پسري بهتر از آن و پدري بهتر از اين



در شادي بگشا باب غم و غصه ببند

كه نمي يابي شام دگري بهتر از اين



اوست معقول و همه كون و مكان محسوسند

به خداوند نباشد بشري بهتر از اين



مي توان بود به مهرش ز حوادث ايمن

نيست شمشير بلا را سپري بهتر از اين



گهر بحر ولا با پسرش كامل شد

كه نبد كنز خفي را گهري بهتر از اين



عقده ي خويش ز دست كرم او بگشا

كامشب نيست گشاينده تري بهتر از اين





[ صفحه 343]



پسرش مهدي موعود پي دفع ستم

نيست در بيت قضا دادگري بهتر از اين



هم از او ترجمه ي «نصر من الله» شود

صبر ما را نبود خود ظفري بهتر از اين



خوشدل



[ صفحه 344]