بازگشت

آمدن امام عسكري از سامراء به گرگان


جعفر بن شريف يكي از خوبان و شيفتگان خاندان رسالت بود. او مي گويد:

در يكي از سفرها هنگامي كه به حج مشرف مي شدم، در راه حجاز وارد عراق و شهر سامراء شدم و اموال و اماناتي را كه مردم به محضر امام حسن عسكري عليه السلام به وسيله ي من فرستاده بودند، همه را خدمت امام تقديم نمودم. به هنگام ديدار آن حضرت، پيش از اينكه من از اموال سخني به ميان آورم، ايشان فرمود: آنچه از اموال و امانات كه آورده اي به غلام ما مبارك بسپار.

پس از تقديم سلام و تسليم پيام شيعيان به ايشان، فرمود: جعفر، سفر تو صد و هفتاد روز به طول مي انجامد و درست پس از اين مدت به سلامت به خانه ات در گرگان وارد مي شوي و روز ورودت بامداد سوم ربيع الثاني خواهد بود. دوستان ما به ديدار تو خواهند آمد و از ما خواهند پرسيد. تو ضمن رساندن سلام ما به آنان بگو من در هنگام عصر همان روز به گرگان خواهم آمد. اينك برو به سلامت، و خداي نگهدار تو باد. جعفر، مطمئن باش كه به سلامت به خانه ات باز مي گردي و همزمان با بازگشت تو خداوند فرزندي به پسرت خواهد داد كه پسر خواهد بود. نام او را صلت بن شريف برگزين كه از دوستان ما خواهد بود.

من از آن حضرت خداحافظي كردم و به سوي مكه رفتم و پس از انجام مناسك و فرايض، به سوي وطن خويش بازگشتم. به دروازه ي شهر گرگان كه رسيدم، ديدم صبح جمعه برابر با سوم ربيع الثاني است: درست همان روزي كه حضرت عسكري عليه السلام از پيش خبر داده بود.

با ورود من مردم به ديدارم آمدند و از امام عسكري عليه السلام پرسيدند. من هم گفتم: عصر امروز حضرت به گرگان وارد مي شود. هر سؤال و نيازي



[ صفحه 350]



داريد، آماده شويد تا از ايشان بپرسيد.

عصر همان روز همه ي دوستان در خانه ي ما گرد آمدند و به خدا سوگند، كه ما ندانستيم حضرت عسكري عليه السلام از كجا وارد خانه شد و سلام كرد. همه بهت زده با جمال دلاراي او روبرو شديم، دست مباركش را بوسيديم و سؤال و خواسته هاي خويش را با او در ميان گذاشتيم و او نيز همه ي ما را مورد عنايت قرار داد و همان روز از ميان ما غايب شد. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 5، ص 262 به نقل از كرامات الصالحين، محمد شريف رازي، ص 191.