بازگشت

حركت مردم شهر سامرا در وفات امام عسكري


به نقل يكي از خادمان، امام حسن عسكري چند لحظه پيش از وفاتش خطاب به فرزند گرامي اش فرمود: البشر يا بني فانت صاحب الزمان و انت المهدي و انت حجةالله علي ارضه و انت ولدي و وصيي»؛ ترا مژده باد اي فرزندم كه تو صاحب زماني! تو مهدي و حجت خدا بر روي زمين هستي و تو فرزند و جانشين مني.

چون خبر وفات آن حضرت در شهر سامرا منتشر شد غوغايي به پا شد و صداي ضجه و ناله از مرد و زن برخاست. خليفه براي بازرسي هيئتي به منزل امام اعزام فرمود و آنها همه ي دارايي او را مهر و موم كردند و سپس در جست و جوي پسرش برآمدند و تمام حجره ها را گشتند و فضاحت را به جايي رسانيدند كه بارداري زنان و كنيزان را نيز معاينه كردند. [1] .

يكي از زنان گفت: درباره ي يكي از كنيزان حضرت احتمال بارداري مي دادند. خليفه نحرير، خادم مخصوص خود را مأمور او كرد كه دقيقاً از احوال او اطلاع يابد تا حقيقت كشف شود.

بعد از آن، به تجهيز حضرت پرداختند و چون بازاريان متوجه شدند، بزرگ و كوچك همه در تشييع جنازه ي آن بزرگوار جمع شدند و تمام وزرا و امرا و نويسندگان و اطرافيان خليفه و بني هاشم و علويان در تجهيز آن امام حضور يافتند و چون از غسل و كفن آن حضرت فارغ شدند، معتمد خليفه، ابوعيسي پسر متوكل را فرستاد تا بر جنازه ي آن حضرت نماز گزارد. چون جنازه را براي نماز بر زمين گذاشتند، ابوعيسي به نزديك جنازه آمد و براي رفع تهمت، كفن را از خليفه كنار زد و علويان و هاشميان و امرا و وزرا و نويسندگان و قضات و علما و ساير اشراف



[ صفحه 445]



و اعيان را نزديك خواند و گفت: بياييد و نگاه كنيد كه اين جنازه ي حسن بن علي فرزند زاده ي امام رضا (ع) است كه در بستر خود مرده است و كسي به او آسيبي نرسانيده و در مدت بيماري او پزشكان و قضات و عدول حاضر بودند و از حال او مطلع شده اند و به اين حقيقت شهادت مي دهند. [2] .


پاورقي

[1] ارشاد، ص 325.

[2] همان.