بازگشت

واقفيه هاي قرن سوم


بعد از رحلت امام حسن عسكري (ع) سه گروه واقفيه درباره ي امام عسكري به وجود آمد. گروهي بر آن بودند كه امام حسن عسكري نمرده بلكه در پس پرده ي غيب است و دليلشان بر اين اصل و روايت استوار بود كه امام تا نايب خود را آشكارا معرفي نكند از دنيا نمي رود زيرا هرگز زمين بي حجت خدا نيست. [1] و امام عسكري براي خود جانشين نگذاشته، پس نمرده است. اين فرقه، واقفيه ي قرن دوم را كه در امام كاظم توقف كرده بودند تخطئه مي كردند و آنان را باطل مي دانستند زيرا موسي كاظم در حيات خود امام رضا را جانشين معرفي كرده بود.

دومين فرقه عقيده داشتند كه امام حسن رحلت فرموده ولي دوباره زنده خواهد شد. اين فرقه، به گفته ي علي (ع) تكيه مي كردند. اللهم انك لا تخلي الارض من حجة ظاهرة او مغمور لئلا تبطل حجتك؛ خدايا تو زمين را بدون قائم يا حجتي آشكار يا پنهان كه از سوي تو مي آيد رها نخواهي ساخت زيرا حجت هاي تو هرگز بي اعتنا رها نمي شوند. [2] .

سومين گروه، گروه واقفيه ي لاادريه بودند. اين گروه معتقد بودند كه امام حسن عسكري رحلت فرموده و ديگر برنمي گردد، ولي نمي دانستند جانشين او چه كسي است. آيا پسر او يا برادر اوست. لذا تا زمان حصول يقين به امام برحق بعد از عسكري (ع)، در امامت او توقف كرده بودند و بناي آنان بر اين بود كه تا مشخص شدن امام بعدي، به امامت كسي تصميم نگيرند، بلكه در امامت امام حسن عسكري توقف نمايند. [3] .

اما هيچ يك از شيعيان سرشناس براي اين فرق سه گانه احترامي قائل نبودند و به آنها اعتنا و اعتقادي نداشتند. اين فرقه ها احتمالاً در نقاط دور از شهر سامرا زندگي مي كردند و رحلت و تجهيز امام را به چشم نديده بودند و از اين رو اين گرايش در آنها پديد آمده بود.


پاورقي

[1] كافي، ج 1، ص 178.

[2] فرقه الشيعه، ص 97.

[3] همان.